اسلحه، قرص، طناب، خودسوزی و مواد مخدر، ازجمله دهها ابزاری است که بشر تا به امروز برای پایان دادن به زندگی خود از آنها استفاده کرده است.
خودکشی قدمتی تاریخی دارد. چگونگی برخورد با آن اما، به فرهنگ جوامع مختلف برمیگردد. شماری از مردم، خودکشی و پایان دادن به زندگی را یک «انتخاب» و «حقی انسانی» میدانند و عدهای دیگر آن را مذموم میشمارند.
در رسانههای بسیاری از کشورها، نوشتن و درج «اخبار مربوط به خودکشی» و «به بحث کشیدن آن با کارشناسان مختلف»، راهی برای «آگاهسازی مردم» شناخته میشود. در مقابل، در شماری از کشورها خودکشی مشمول «خط قرمز»های حکومتها میشود. برای مثال میتوان به ایران اشاره کرد که خودکشی همچنان تابویی است که هم حکومت و هم مردم در رویارویی با آن راحت نیستند و سعی در پنهانسازی آن دارند. این پنهانسازی نه تنها به کاهش این آسیب اجتماعی کمک نمیکند، بلکه در نبود اطلاعرسانی و اطلاعات کارشناسی دقیق، به آن دامن میزند.
در سال گذشته خبرگزاریهای داخلی ایران گزارش دادند که سالانه چهارهزار نفر در ایران به زندگی خود پایان میدهند که بیشتر زن هستند. رادیو فرانسه اما نرخ «اقدام» به خودکشی در این کشور را ۶۰ هزار نفر در سال اعلام کرده است. بر اساس آمار ارائه شده از سوی رسانههای داخلی، بالاترین نرخ خودکشی در استانهای کرمانشاه ۹, ۶، گلستان ۹, ۵، لرستان ۱۱, ۴، کهگیلویه و بویراحمد ۹, ۲ و ایلام ۷, ۱ در هر صدهزار نفر تعلق دارد.
«سکوت» و «اطلاعرسانی نادقیق» در زمینه خودکشی، به «شهرت» یا «عدم شهرت» فرد بستگی ندارد. خودکشی افراد مشهور و غیر مشهور، از سوی حکومت، رسانهها و خانوادهها با سکوت روبهرو میشود و تنور شایعات را داغ میکند. دلیل این نکته چیست؟ «آبروداری از سوی خانوادهها»، «جلوگیری از گسترش خودکشی با جلوگیری از طرح و انتشار دلایل آن از سوی حکومت»، یا «باورهای دینی»؟ آیا دلایل دیگری را نیز میتوان برشمرد؟
سعید پیوندی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در گفتوگو با رادیو زمانه نوع برخورد با خودکشی را «فرهنگی، تاریخی و ایدئولوژیک» میداند. از نظر وی خودکشی در اسلام «حرام» عنوان میشود؛ در نتیجه این بعد مذهبی، بر جامعه «سنگینی» میکند.
وی توضیح میدهد: «خودکشی در اسلام امری حرام و زشت است، اما همزمان مرگی که برای آرمان و هدف اتفاق بیافتد، شهادت نام میگیرد و تقدیس میشود. در نتیجه خودکشی مقابل شهادت، امری فردی و تحقیرآمیز تلقی میشود و جامعه به آن توجه نمیکند. از طرفی بحث خودکشی در جامعه ایران باز نشده و خودکشیهای مهم تاریخی مثل صادق هدایت و نمونههای دیگر هرگز به شکل عمومی به بحث گذاشته نشده و وجدان جامعه در مورد آن بازاندیشی نکرده است.»
پروین بختیارنژاد: «در تحقیق پیرامون آمار خودسوزی میان زنان، با پرستاران صحبت میکردم. آنان مدعی شده بودند که خیلی وقتها علت مرگ را “سانحه” ثبت میکنند. زیرا اگر بخواهند واقعیت را بنویسند، آمارهایشان خیلی بالا میرود و به همین دلیل مرگهایی چون خودکشی،
خودسوزی و یا قتل ناموسی تحت عنوان سانحه ثبت میشود.»
تا آنجا که تاریخ به یاد می آورد بنیان گزار خودکشی بزرگان اندیشه های بکر بوده اند.
از خودکشی غیر مستقیم سقراط پدر حکمت مغرب زمین تا خودکشی مستقیم یکی از شاگردانش یعنی ارسطو که البتّه مورد تردید برخی مورخین است تا خودکشی لوکرتیوس پدر فلسفه التقاط در سنّ چهل سالگی و خود کشی ابن سینا بواسطه افیون از فرط درد و تا به عصر جدید که شاهد خودکشی بزرگانی چون مکتب امپرسیونیزم در نقاشی و جک لندن و همینگوی دو تن از پدران داستان نویسی مدرن و همچنین صادق هدایت خودمان و شخصیت مشابه او در ژاپن یعنی میشیما و امثالهم.
و امّا امروز خودکشی یک امر رایج در میان عامه مردم است بخصوص در جماعت متمدن تر و شکم سیر تر.
و حتی به تبعیت از بشر برخی از حیوانات بسیار تیزهوش مثل نهنگ ها نیز دست به خودکشی جمعی می زنند.
و در روایات اسلامی آمده است که در آخرالزمان گروه های بشری بطور دسته جمعی خودکشی می کنند که امروزه بخصوص در جوامع غربی شاهدیم.جدای خودکشی های غیر مستقیم بواسطه مخدرات و داروهای روان گردان که به بطور تدریجی انجام می گیرد.
بنظر می رسد نوعی طرز فکر خاص در بشر وجود دارد که قلمرو پیدایش خودکشی است و آن نگرش کلان به زندگی و معنای هستی انسان در جهان و توقع بیش از حد انسان از خویشتن و جاه طلبی ها و احساس خدایگونه ناکام و تکبّر متلاشی شده در عصر عشق و احساس پوچی در تمامیت زندگی است.
خودکشی حاصل نوعی خودشناسی کافرانه و ظلمانی است که بدون نور هدایت و امام روحانی رخ می دهد و در برزخ بی معنایی به جان صاحبش می افتد و شهیدش می کند.
به تحقیق معلوم شده است که انسان هایی که با فکر خودکشی روزگار می گذرانند انسان های رقیق القلب و شدیدا عاطفی هستند و در طبقه خودشان از طرز فکری عمیق تر و جدّی تر برخوردارند و عموما آدم هایی بسیار کم آزارند و به جای انتقام از دیگران از خود انتقام می کشند.در بسیاری موارد خودکشی حاصل عشق های ناکام و پاک بوده است.
اگر خودکشی را در معنای وسیع تری بکار گیریم بسیاری از مصلحین و انقلابیون را هم می توان در این جرگه قرار داد که بین مرگ و یک آرمان انتخاب می کنند.خودکشی حاصل شکست در آرمان است.در قرآن کریم می خوانیم که اگر خداوند مومنانی را امر به خودکشی نماید اندکی اطاعت می کنند.برخی از مفسّرین واقعه کربلا را از مصادیق این آیه دانسته اند.هر چند که در قلمرو اخلاق دینی خودکشی امری مکروه و بلکه گناهی بزرگ محسوب شده و در قرآن دال بر یاس بر رحمت خدا بیان شده است که نوعی کفر است.به هر حال طبق موازین اخلاقی نیز بین آنان که به آزار و قتل دیگران همّت می کنند و آنهایی که خود را مورد آزار و قتل قرار می دهند بدون شک دسته دوم عادلتر و با شرفتر می باشند.
خودکشی یا حاصل ناکامی شدید است و یا بکام رسیدگی شدید.یا حاصل عیاشی زیاد از حد است یا حاصل تقوای افراطی.به هر حال بشر مدرن بشیوه هایی متفاوت و بس پیچیده مشغول انواع خودکشی و خود-زنی و خود براندازی است.بدون شک خودکشی اگر براستی «خود»کشی باشد منجر به تن کشی نمی گردد.تن کشی حاصل خودپرستی می باشد.قضاوت درباره خودکشی امری بس لطیف و پیچیده و فقط کار خداست.
بقول صادق هدایت اگر مرگ نمی بود انسان بطریقی آن را اختراع می کرد.اگر ترس از مرگ نمی بود اکثر انسان ها بنوعی خودکشی می کردند.
خودکشی بدان معناست که انسان معنا و انگیزه کافی برای تحمل بار زندگی ندارد و رنج کشیدن بیش از حد را در شان زندگی نمی داند.به هر حال خودکشی حاصل بلندپروازی روح انسان است و دلیل بر پستی او نمی تواند بود.این نیز ثابت می کند که انسان دارای روحی جاودانه است و بدین لحاظ خودکشی یکی از نشانه های ایمان به حیات پس از مرگ است و نه کفر.
اگر عصر جدید عصر خودکشی بشر است بدان معناست که بشر مدرن از بشر دوران های گذشته احساس بدبختی بیشتری می کند و پیشرفت های علمی و فنی هرگز به سعادت او نه تنها کمکی نکرده که او را رنجورتر و حقیرتر نموده و عزت نفس او را نابود کرده است و انسان این دوران بدبخت ترین انسان های تاریخ است هر چند که سیرتر و عیاش تر است.
این بدان معناست که رفاه مادی هیچ ربطی به سعادت بشر ندارد و اتفاقا یکی از بالاترین آمار خودکشی در طبقه اشراف است.
دو عامل موجب به خود آمدن بشر و لذا انگیزه خودکشی است یکی ناکامی شدید و دیگری بکام رسیدگی شدید.حالت دوم نیزثابت می کند که بکام رسیدگی مادی خود موجب ناکامی شدید معنوی می شود.
خودکشی همواره کمابیش یک سودای عارفانه و مذهبی بوده است و بسیار بندرت انسان های لامذهب به خودکشی می اندیشند.عارفان بواسطه خودشناسی مترصد براندازی «خود» در قلمرو صفات می شوند و گاه این ناکامی تا لبه تن کشی می رسد.بقول نیچه«چه شب هایی را به امید خودکشی به فردا رسانیده ام».
بسیاری با اندیشه خودکشی امکان ادامه حیات دارند «اگر نشد خود را می کشم و راحت می شوم.»بدین لحاظ خودکشی یک گشایش و امید نجات از بدبختی است. در اندیشه های پنهان اکثر متفکران عمیق معضله خودکشی هموراه حضور داشته است و یک موتور خلّاق فکری بوده و چه بسا موجب معراج روح و مکاشفات بزرگ معنوی بوده است.
خودکشی و خودشناسی رابطه مستقیم دارند..هر بن بست مزمن در امر خودشناسی مولّد جرقه خودکشی است.چرا که «خود» هر انسانی غایت و خد او در عالم جان و هستی می باشد و این حد همان آستانه آخرت و مرز نیستی است.
چرا که خودشناسی همانا رسیدن به حدود وجود و گشایش آفاق هستی در خویشتن است.خود کشی خطیرترین ایده نجات باطنی و رستاخیز خودبخودی و قیامت نفس بشر است.و اگر عصر آخرالزمان عصر خودکشی عمومی است به همین دلیل است که بشریت به لحاظ تاریخی به غایت خود رسیده است و بایستی از تاریخ فرا رود و قیامت خود را برپا نماید و از آن راه گریزی ندارد.گریز از قیامت مهم ترین دلیل عرفانی آخرالزمان می باشد.
اگر خودکشی یک ایده قدیمی در عرفان است به این دلیل است که خودشناسی عرصه برپایی قیامت فردی و باطنی است. وامروز کل بشریت مجبور به این امر می باشد.
همه عارفان جهان بر این امر متفقل القول هستند که بدون پیر طریقت نمی توان در وادی خودشناسی چندان گامی برداشت.امروزه به همت مکاتب روانکاوی مسئله خودشناسی تبدیل به نوعی مذهب شده است و هر کسی با مطالعه چند اثر روانشناختی کوس اناالحق می زند و گویی که موفق به شناخت خود شده است و لذا همه اصول مذهب و معرفت و اخلاق را منکر شده و عملا در مفاسد اخلاقی غرق شده و به یاری مخدرات به انواع اوهام و هذیان ها مبتلا گشته و گویی که صاحب وحیو کرامات است و دعوی نجات بشر می کند.
به هر حال این رویکرد مدرن دال بر نیاز تارخی بشر آخرالزمان به خودشناسی است ولی راه را عوضی گرفته و هنوز گامی برنداشته در چاه است.
نیاز بشر مدرن به خودشناسی واضح ترین حجت بر نیاز به امام و یار معنوی است زیرا به قول علی(ع)«هیچ کس به خودی خود نتوانست خود را بشناسد» زیرا خود هر فردی کارخانه فریب خود است و اینست که خودشناسی های بی پیر به جنون و تباهی می انجامد که در نسل جدید شاهدیم.به هر حال پیر شناسی خود یک معضله دیگر است چرا که امروز شاهد بروز پیرهای شیاد هستیم که هر یک مظهر یک دجّال می باشند و مشغول غارت جیب و جان و جدان مردمند.
و کلام آخر که اینکه عصر جدید عصر غایت خودکشی است بدان معناست که عصر جبر خودشناسی است و بشر مدرن جز از این راه امکان ادامه حیات ندارد.نشریه ما در همین راستا و نیاز مبرم انسان مدرن مشغول انجام وظیفه می باشد.
مطابق آنچه در همه کتابهای روانپزشکی ذکر شده، آمار «اقدام بهخودکشی» در زنان در تمام نقاط دنیا بالاتر از مردان است.
اما نتایج یک مطالعه در بیمارستان لقمان تهران که نتایج آن در شماره اخیر نشریه علمی
پزشکی قانونی به چاپ رسیده، نشان میدهد این میزان در مردان ایرانی در سالهای گذشته رو به افزایش گذاشته و حتی از آمار زنان، بیشتر شده است.
نتایج این بررسی که روی مسمومان دارویی مراجعهکننده به بیمارستان لقمان انجام شده، نشان میدهد بر خلاف سالهای نه چندان دور که زنان بهدلیل مصرف بیش از حد دارو به قصد خودکشی، بیشترین تعداد مراجعان به بخش مسمومین این بیمارستان را تشکیل میدادند، در سالهای اخیراین وضعیت کاملا معکوس شده، بهطوری که تعداد مردانی که اقدام بهخودکشی با داروها کردهاند، نسبت به زنان، در حال افزایش است.
به گفته محققان، در سال 1370 از 2 هزار و 930 مورد بستری بیماران در بخش مسمومان دارویی بیمارستان لقمان، 5/37 درصد آنها مرد بودند (481 مورد) که از این تعداد، 19 مورد مرگ و میر گزارش شد؛
ولی در مطالعه اخیر (سال 1383)، از 11هزار و456 مورد بستری، 51 درصد (5 هزار و 518 مورد) مرد بودهاند و آمار افراد فوتشده 272 نفر بوده است.
با وجود نتایج این تحقیق و درحالی که عموما مردان نسبت به زنان از روشهای جدیتر و خشنتر برای خودکشی استفاده میکنند، احتمالا نسبت مردان به زنان در اقدام بهخودکشی بیشتر از این هم خواهد بود.
اما علت تغییر این نسبت در ایران چیست؟ در خیلی از موارد این مواد زمینهساز مسمومیتهایی هستند که گاهی با خودکشی اشتباه گرفته میشود، به این ترتیب که در خیلی از موارد معلوم نیست که فرد برای احساس لذت دارو مصرف کرده و یا به قصد خودکشی.
با این حال، شاید دلیل افزایش انتخاب دارو به قصد خودکشی در مردان این باشد که آنها ترجیح میدهند در همین حالت خماری همراه با لذت به زندگی خود خاتمه دهند.
دسترسی مردها به این داروها نسبت به زنان نیز بیشتر شده در حالی که دسترسی به داروهایی که ربطی به سوء مصرف ندارند و کمخطرتر هستند، همیشه در بین زنان افزایش داشته است.
مردها همیشه به نحوی دارو را انتخاب میکنند که حتما منجر به فوت شود.» مردان همیشه طی سالهای گذشته از روشهای جدیتر برای خودکشی استفاده میکردند، ولی در حال حاضر با ازدیاد داروهای مخدر، آنها این داروها را هم جزو روشهای جدی تلقی میکنند و برای همین مثلا آنقدر ماده مخدر تزریق میکنند تا بمیرند در حالی که کمتر زنی میتواند اقدام به چنین کاری کند.
با این حال به عقیده برخی روانپزشکان، کسانی بیشتر از روش خودکشی با دارو استفاده میکنند که مشکل روانپزشکی خاص نداشته باشند، چون در غیراین صورت و مثلا با داشتن افسردگی شدید یا هر بیماری روانی دیگری از روشهای خشنتر برای خودکشی استفاده میشود.
قربانیان اعتیاد ایرانی
گرچه بهنظر میرسد میزان دسترسی مردان به داروهای مخدر در کشورهای دیگر هم در حال افزایش باشد، ولی چرا وضعیت خودکشی مردان و زنان در کشورهای دیگر اینطور نشده است؟
در حال حاضر میزان معتادان مرد در کشور ما نسبت به زنان 95 درصد است و این افراد هم کسانی هستند که بیشتر با موادمخدر و شیمیایی اقدام بهخودکشی میکنند؛ برای همین است که الگوی مصرف این مواد در ایران نسبت به سایر کشورهای دنیا عوض شده است.
البته این امر به شرایط اجتماعی جامعه ما نیز باز میگردد؛ چون به هر حال مردان ایرانی مثل مثلا آمریکاییها برای خودکشی امکان استفاده از روشهای خشنتر را ندارند.
علاوه بر این، مادهای مثل تریاک به هیچ وجه برای افراد خاصیت کشندگی نداشت ولی الان مواد جدید خالصتر و متنوعتر هستند و سرعت عملشان هم بسیار بالاست.
رشد اعتیاد در کشور ما جدیتر از کشورهای دیگر است. در کشورهای دیگر شاید سوءمصرف مواد در میان مردها زیاد شده باشد، ولی همیشه در کشور ما چنین اتفاقی زودتر میافتد؛
بهطوری که میتوان گفت ما در زمینه اعتیاد و سوء مصرف مواد همیشه قربانیان اولیه هستیم و برای همین در این زمینه به هیچ وجه نمیتوانیم خودمان را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم.
تمارض یا خودکشی؟
بهنظر میرسد آنچه کارشناسان بر آن متفقالقولند، این است که علت افزایش آمار مسمومیت دارویی در مردان، رواج بیشتر سوء مصرف دارو در سالهای اخیر است و از قضا در همین قشر، خودکشی بیشتر رواج دارد.
در گذشته مسمومیت در زنان جنبه تمارضی داشت، یعنی آنها برای جلب توجه و یا رسیدن به هدفی خاص اقدام به مصرف دارو میکردند، برای همین میزان مسمومیت در زنان بیشتر بود.
در حال حاضر هم اغلب این مسمومیتها در زنان با همین هدف است، ولی امروزه میزان مسمومیت در مردها به قصد خودکشی بیشتر از مسمومیت به قصد تمارض است.
تا سال 2003 میزان مسمومیت مردها و زنان به قصد تمارض یکسان بود، خاطرنشان میکند: در مردان موادمخدر یا همان مواد شیمیایی که مورد سوء مصرف قرار میگیرند، بیشتر مسمومیت میدهند، علاوه بر این زنان بیشتر از داروهای دسته آنتیبیوتیکها، داروهای اعصاب و روان مثل داروهای ضدصرع و ضدافسردگی و کدئینها استفاده میکنند و هدف واقعی در مصرف آنها، پایان حیات نیست، در حالی که مردها بیشتر از متادون، ترامادول یا دیگر داروهای ترک اعتیاد یا افیونی برای خودکشی استفاده میکنند.
به این ترتیب در شرایطی که اکثر روانپزشکان بر افزایش مسمومیت و خودکشی با دارو طی سالهای اخیر در میان مردان اتفاق نظر دارند، برخی کارشناسان معتقدند نمیتوان با انجام یک تحقیق چنین نتیجهگیری کرد. آنچه مسلم است این است که در مورد علت تغییر الگوی خودکشی در ایران، باید مطالعات بیشتری صورت گیرد.