ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
خودکشی رفتار یا پدیدهای است که از جوانب متعدد باید مورد بررسی قرار گیرد. تا آنجا که مشخص است خودکشی در بسیاری از جوامع وجود داشته و دارد و در هر کجا که انسانها زندگی میکنند خودکشی هم اتفاق میافتد.
بدون تردید خودکشی در هر جا، هر خانواده و هر جامعهای که اتفاق بیفتد عوارض نامطلوب خانوادگی، اجتماعی و... برجای میگذارد؛ به نوعی که این خودکشی میتواند خود عاملی برای شروع و یا بروز یک نوع بیماری روانی و یا جسمی شود و حتی باعث متلاشی شدن خانواده و مانعی برای سیر مطلوب و طبیعی خانواده شود.
در تحقیقی که در ایران صورت گرفته، بیشترین اقدام به خودکشی در مردان بین 20 تا 25 ساله و در زنان 16 تا 20 صورت گرفته است. وقتی میزان خودکشی در زنان و مردان روی هم مورد توجه قرار میگیرد بیشترین میزان خودکشیها مربوط به 16 تا 20 سالههاست. البته اقدام زنان به خودکشی بیش از مردان و نزدیک 3 برابر آنها است.
با این وجود تقریبا 6 درصد زنانی که اقدام به خودکشی کردهاند جان خود را از دست دادهاند. همچنین 2 درصد از مردان که به طرف این گناه کبیره رفته بودند، مردهاند.
کارشناسان افسردگی را بهعنوان عامل اصلی خودکشی مطرح میکنند اما در بعضی موارد اختلاف خانوادگی مهمترین علت بیان میشود. عمدهترین شیوه خودکشی در ایران خودسوزی است که بیشتر بانوان 20 تا 30 ساله مرتکب آن میشوند.
در بسیاری از مواقع خودکشی در میان کسانی شکل میگیرد که تنها زندگی میکنند و به نظر میرسد عامل تنهایی، احساس بیکسی و بیپناهی موثرتر از فقر مالی است.شهرنشینی نیز که باعث بیگانگی مردم با هم شده از دیگر عوامل خودکشی شمرده میشود.
البته تضعیف باورهای مذهبی از مهمترین علل خودکشی است، مهاجرتهای بیرویه و بدون برنامهریزی شده، گرفتاریهای خانوادگی، اختلاف با پدر و مادر یا همسر، شکست در عشق، عوامل و فشارهای فرهنگی خاص، محرومیتهای عاطفی، مرگ نزدیکان و برخوردهای اجتماعی ناشایست و غیرمنطقی و ازدواجهای تحمیلی به ویژه در زنان و مسائل اخلاقی، ناامیدی و احساس شکست از عوامل بسیار مهمی هستند که میتوانند منجر به خودکشی شوند.
یک بحران خودکشی معمولا توسط یک تجربه آسیب زا و یا مجموعهای از تجارب که احساس ارزشمندی شخص را پایمال میکنند، ایجاد میشود. این تجارب شامل یک فقدان اساسی ، ناکامی در نیل به اهداف شخصی و یا مشکلات شخصی دراز مدت میباشند. زمانی که نظام مقابلهای شخص قادر به رویارویی با تجارب منفی زندگی نباشد، افسردگی و یأس ناشی از آن میتواند شخص را به افکار خودکشی ، آسیبپذیر نماید.
احساسات شخص خودکشی کننده
عموما شخص در معرض خودکشی ، به دلیل احساس بیگانگی از تعاملات اجتماعی کنارهگیری میکند. او در پس انبوه جمعیت احساس انزوا و تنهایی مینماید. نیروی لازم برای عملکردهای روزانه کاهش مییابد. احساس خستگی و نوسانات خلقی ایجاد میشوند. خواب، خوراک و عادات مراقبت از خود از نظم معمول خارج میگردند. شخص ممکن است بدلیل سخت و غیر قابل تحمل بودن الزامات زندگی از خوردن خودداری کند، در خواب مشکل داشته باشد، کلاس درس یا کار خود را فراموش کند و از آرایش ظاهری خود غفلت نماید. عواطف خشم ، آسیب و غمگینی احساس ناامیدی و درماندگی فرد را در بر میگیرد.