مطابق آنچه در همه کتابهای روانپزشکی ذکر شده، آمار «اقدام بهخودکشی» در زنان در تمام نقاط دنیا بالاتر از مردان است.
اما نتایج یک مطالعه در بیمارستان لقمان تهران که نتایج آن در شماره اخیر نشریه علمی
پزشکی قانونی به چاپ رسیده، نشان میدهد این میزان در مردان ایرانی در سالهای گذشته رو به افزایش گذاشته و حتی از آمار زنان، بیشتر شده است.
نتایج این بررسی که روی مسمومان دارویی مراجعهکننده به بیمارستان لقمان انجام شده، نشان میدهد بر خلاف سالهای نه چندان دور که زنان بهدلیل مصرف بیش از حد دارو به قصد خودکشی، بیشترین تعداد مراجعان به بخش مسمومین این بیمارستان را تشکیل میدادند، در سالهای اخیراین وضعیت کاملا معکوس شده، بهطوری که تعداد مردانی که اقدام بهخودکشی با داروها کردهاند، نسبت به زنان، در حال افزایش است.
به گفته محققان، در سال 1370 از 2 هزار و 930 مورد بستری بیماران در بخش مسمومان دارویی بیمارستان لقمان، 5/37 درصد آنها مرد بودند (481 مورد) که از این تعداد، 19 مورد مرگ و میر گزارش شد؛
ولی در مطالعه اخیر (سال 1383)، از 11هزار و456 مورد بستری، 51 درصد (5 هزار و 518 مورد) مرد بودهاند و آمار افراد فوتشده 272 نفر بوده است.
با وجود نتایج این تحقیق و درحالی که عموما مردان نسبت به زنان از روشهای جدیتر و خشنتر برای خودکشی استفاده میکنند، احتمالا نسبت مردان به زنان در اقدام بهخودکشی بیشتر از این هم خواهد بود.
اما علت تغییر این نسبت در ایران چیست؟ در خیلی از موارد این مواد زمینهساز مسمومیتهایی هستند که گاهی با خودکشی اشتباه گرفته میشود، به این ترتیب که در خیلی از موارد معلوم نیست که فرد برای احساس لذت دارو مصرف کرده و یا به قصد خودکشی.
با این حال، شاید دلیل افزایش انتخاب دارو به قصد خودکشی در مردان این باشد که آنها ترجیح میدهند در همین حالت خماری همراه با لذت به زندگی خود خاتمه دهند.
دسترسی مردها به این داروها نسبت به زنان نیز بیشتر شده در حالی که دسترسی به داروهایی که ربطی به سوء مصرف ندارند و کمخطرتر هستند، همیشه در بین زنان افزایش داشته است.
مردها همیشه به نحوی دارو را انتخاب میکنند که حتما منجر به فوت شود.» مردان همیشه طی سالهای گذشته از روشهای جدیتر برای خودکشی استفاده میکردند، ولی در حال حاضر با ازدیاد داروهای مخدر، آنها این داروها را هم جزو روشهای جدی تلقی میکنند و برای همین مثلا آنقدر ماده مخدر تزریق میکنند تا بمیرند در حالی که کمتر زنی میتواند اقدام به چنین کاری کند.
با این حال به عقیده برخی روانپزشکان، کسانی بیشتر از روش خودکشی با دارو استفاده میکنند که مشکل روانپزشکی خاص نداشته باشند، چون در غیراین صورت و مثلا با داشتن افسردگی شدید یا هر بیماری روانی دیگری از روشهای خشنتر برای خودکشی استفاده میشود.
قربانیان اعتیاد ایرانی
گرچه بهنظر میرسد میزان دسترسی مردان به داروهای مخدر در کشورهای دیگر هم در حال افزایش باشد، ولی چرا وضعیت خودکشی مردان و زنان در کشورهای دیگر اینطور نشده است؟
در حال حاضر میزان معتادان مرد در کشور ما نسبت به زنان 95 درصد است و این افراد هم کسانی هستند که بیشتر با موادمخدر و شیمیایی اقدام بهخودکشی میکنند؛ برای همین است که الگوی مصرف این مواد در ایران نسبت به سایر کشورهای دنیا عوض شده است.
البته این امر به شرایط اجتماعی جامعه ما نیز باز میگردد؛ چون به هر حال مردان ایرانی مثل مثلا آمریکاییها برای خودکشی امکان استفاده از روشهای خشنتر را ندارند.
علاوه بر این، مادهای مثل تریاک به هیچ وجه برای افراد خاصیت کشندگی نداشت ولی الان مواد جدید خالصتر و متنوعتر هستند و سرعت عملشان هم بسیار بالاست.
رشد اعتیاد در کشور ما جدیتر از کشورهای دیگر است. در کشورهای دیگر شاید سوءمصرف مواد در میان مردها زیاد شده باشد، ولی همیشه در کشور ما چنین اتفاقی زودتر میافتد؛
بهطوری که میتوان گفت ما در زمینه اعتیاد و سوء مصرف مواد همیشه قربانیان اولیه هستیم و برای همین در این زمینه به هیچ وجه نمیتوانیم خودمان را با کشورهای دیگر مقایسه کنیم.
تمارض یا خودکشی؟
بهنظر میرسد آنچه کارشناسان بر آن متفقالقولند، این است که علت افزایش آمار مسمومیت دارویی در مردان، رواج بیشتر سوء مصرف دارو در سالهای اخیر است و از قضا در همین قشر، خودکشی بیشتر رواج دارد.
در گذشته مسمومیت در زنان جنبه تمارضی داشت، یعنی آنها برای جلب توجه و یا رسیدن به هدفی خاص اقدام به مصرف دارو میکردند، برای همین میزان مسمومیت در زنان بیشتر بود.
در حال حاضر هم اغلب این مسمومیتها در زنان با همین هدف است، ولی امروزه میزان مسمومیت در مردها به قصد خودکشی بیشتر از مسمومیت به قصد تمارض است.
تا سال 2003 میزان مسمومیت مردها و زنان به قصد تمارض یکسان بود، خاطرنشان میکند: در مردان موادمخدر یا همان مواد شیمیایی که مورد سوء مصرف قرار میگیرند، بیشتر مسمومیت میدهند، علاوه بر این زنان بیشتر از داروهای دسته آنتیبیوتیکها، داروهای اعصاب و روان مثل داروهای ضدصرع و ضدافسردگی و کدئینها استفاده میکنند و هدف واقعی در مصرف آنها، پایان حیات نیست، در حالی که مردها بیشتر از متادون، ترامادول یا دیگر داروهای ترک اعتیاد یا افیونی برای خودکشی استفاده میکنند.
به این ترتیب در شرایطی که اکثر روانپزشکان بر افزایش مسمومیت و خودکشی با دارو طی سالهای اخیر در میان مردان اتفاق نظر دارند، برخی کارشناسان معتقدند نمیتوان با انجام یک تحقیق چنین نتیجهگیری کرد. آنچه مسلم است این است که در مورد علت تغییر الگوی خودکشی در ایران، باید مطالعات بیشتری صورت گیرد.
یا حی و یا قیوم
آیا خدا را نمی بینی
دستش را به سویت دراز کرده است
با شوقی وصف ناپذیر
دوستت دارد
بیا
دستش را بگیر نترس هیچ شییله پیله ای ندارد
بیا…
*=========================*
بررسی خودکشی از لحاظ روانشناسی و اجتماعی
*=========================*
علل خودکشی در سالهای اخیر
روانشناسان بر این اعتقادند که بسیاری از افراد متمایل به خودکشی، تحت تاثیر مشکلات روحی و روانی قرار می گیرند و عکس العمل سریع آنان به مسائل گوناگون ، استقبال از مرگ است .. چنین واکنشی قاعدتا به معنای دوست داشتن مرگ نیست بلکه این دسته از افراد تنها خواهان درک و محبت دیگران هستند.
دلایل خودکشی را می توان این امور برشمرد:
پوچی ، نا امیدی ، تحصیل و عشق ، احساس شکست ، بیکاری ، بالارفتن سن ازدواج ، بحران های عاطفی ، فقدان فرزند ، احساس گناه ، افسردگی ، ازدواجهای اجباری و یا مخالفت با ازدواج آنان با فرد دلخواهشان ، اعتیاد ، فرهنگ مرد سالاری ، نامساعد بودن شرایط زندگی بعضی از خانوادهها ، شکنجههای روحی و روانی در خانوادهها توسط والدین ، بیماری های روانی و جسمی مانند ایدز و سرطان و هپاتیت و غیره ، ناهنجاری های خانوادگی در اثر طلاق ، سختگیری بیش از حد خانواده ها به دخترانشان ، فقر و فحشا ، حادثه های ناگوار و غیر قابل قبول ، سوء استفاده های عاطفی و جنسی ، عدم قبول زنان و دختران تحصیل کرده با فکرهای سنتی و بسته ، فشارهای روزافزون اجتماعی بر زندگی افراد.
عاطف وحید – روانپزشک می گوید: اغلب نوجوانان بین خانواده و محیطی که در آن زندگی می کنند دچار تضاد می شوند. در نتیجه ممکن است با احساس پوچی مواجه شوند . اما اگر جوان در جامعه احساس مشارکت کند و این حس به درستی هدایت شود و بتواند توانمندی خود را به نمایش گذارد به طور قطع چنین مواردی کم خواهد شد که این مسئله در مورد دختران خیلی شاخص تر است.بسیاری از افرادی که به حیات خود خاتمه میدهند و یا قصد خودکشی دارند احساس طرد شدن، صدمه دیدن، باختن و یا بی ارزش بودن میکنند.
بررسی ها نشان می دهد بعد از مصاحبه با نوجوانانی که قصد خودکشی داشته و یا حداقل یکبار به آن دست زده بودند اکثرشان اقرار کردند که علت اقدامشان به این کار فرار از موقعیتی بود که در آن قرار داشتند و یا توانائی تحمل وضعیت موجود را نداشتند. اما جالب است که این افراد به آن میزان که خواستار فرار از موقعیت بحرانی خود بودند خواستار مرگ و خودکشی نبودند و در آن لحظات راهی غیر از خودکشی نیافته بودند.
افسردگی سبب میشود که افراد به ناکامی های خود، مسائل نا امید کننده و نقاط منفی موقعیتهائی که درآن قرار گرفته اند تمرکز کنند و توانایی های خود را برای حل مشکلات بسیار کوچک شمارند. فردی که افسردگی شدید دارد قادر به دیدن نکات مثبت زندگی خود نیست و به خود باورانده است که او هرگز نمیتواند و قادر نیست که رنگ خوشبختی و سعادت را ببیند.
افسردگی تا اندازه ای افکار او را تحت تاثیر قرار میدهد که او راهی برای رفع مشکلات خود نمیبیند و در این حالت است که افسردگی مانند یک فیلتر بر افکارعمل کرده و انسان را از مسیر زندگی منحرف میکند و بدین علت است که این افراد تشخیص نمیدهند که خودکشی تنها راه مقابله با مشکلات مقطعی زندگی نمیباشد.
بسیاری از این افراد از این مساله آگاهی ندارند که افسرده اند و این افسردگی آنان است که مانع از پیدا کردن راه حل برای مقابله با مشکلاتشان می شود نه موقعیتی که در آن قرار گرفته اند. زمانیکه فرد افسرده تحت معالجات درست و موثر قرار بگیرد از افکار منفی رها شده و میتوانند امید و انرژی و شادمانی خود را دوباره باز یابد، اما در هنگام افسردگی فکر به پایان دادن به زندگی تنها گزینه این فرد است.
خوشبختانه علائمی برای شناسایی حالات افرادی که در سرشان هوای خودکشی را می پرورانند وجود دارد که خانواده ها با آگاهی از آنها و برخورد مناسب با جوانانشان می توانند قبل از اینکه واقعا دیر شود به آنها در رفع مشکلاتشان کمک کنند.
علائم هشدار دهنده
در اغلب موارد علامات و نشانه هائی وجود دارند که مشخص میکند فرد قصد خودکشی دارد :
۱٫ صحبت از خودکشی و یا مرگ در حضور دیگران
۲٫ صحبت از فرار
۳٫ بخشیدن وسائل و متعلقات خود به دیگران
۴٫ صحبت از نا امیدی و احساس گناه کردن
۵٫ علاقه نداشتن به شرکت در فعالیت های مورد علاقه شان
۶٫ مشکل داشتن در تمرکز در فعالیت های روزانه
۷٫ تغییرات در عادات غذائی و خواب
۸٫ دست زدن به اعمال مخرب مانند بریدن یا سوزاندن اعضاء بدن و یا روی آوردن به مواد مخدر
- اختلالات روانی : از جمله اعتیاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی ، بیماری افسردگی ، بیماری اسکیزوفرنیا ( نوعی بیماری وخیم روانی که فرد دچار توهم و هذیان می گردد)، حملات اضطرابی شدید توأم با ترس و وحشت ، ترس های مرضی ، حالات خشم ، و عصبانیت های ناگهانی .
آمار نشان می دهد که 95 % از افرادی که خودکشی می کنند دچار اختلال روانی هستند، از جمله 80 % بیماران افسرده ، 10 % بیماران اسکیزوفرنی ، 5 % افرادی که دچار زوال عقل و حالات هذیانی هستند خودکشی می کنند.
نظریه روانکاوی : از دیدگاه روانکاوی ، خشم و خصومت درونی و ناخود آگاه نسبت به فرد مورد علاقه به آن حد زیاد است که می خواهد آن فرد را به قتل رسانده و بکشد ؛ اما چون توان انجام آن را ندارد دچار کشمکش شدید می گردد و این کشمکش بین علاقه و خشم ایجاد می شود و در نتیجه برای رهایی از این کشمکش دست به خودکشی می زند. ( همان گونه که ذکر گردید این حالت و این کشمکش اغلب ناخودآگاه است و فردی که خودکشی می کند آگاهی روشنی از این حالت و کشمکش ندارد) به زبانی دیگر، نفرت به وجود آمده و ناخودآگاه موجب بروز و ایجاد احساس گناه می گردد که فرد اقدام به خودکشی می نماید .
موضوع و یا علت دیگر : عدم هماهنگی بین انگیزه های فرد و عدم توانایی در برآورده نمودن و یا برآورده شدن انگیزه ها و عدم سازگاری بین این دو حالت ، می تواند عاملی باشد که فرد اقدام به خودکشی نماید .
عوامل دیگر خودکشی :
- فرار از ناملایمات و شکست ها .
- فرار از فشارهای روانی که احساس می شود یا به نظر می رسد که پایان ناپذیر است.
- فرار از احساس گناه شدید.
- فرار از مجازات شدن .
- میل به خودآزاری شدید. ( به این دلیل با تیغ ، چاقو و یا امثال این ها به خود آسیب می رسانند.)
- آرزوی مرگ و مردن.
- احساس ناامیدی ، بیچارگی و درماندگی .
- سعی در نشان دادن درد درونی خود. ( خودکشی می تواند نوعی رفتار باشد که می خواهد از این طریق به دیگران بفهماند که تنهاست.)
- ترس از تغییر موقعیت هایی که ممکن است و یا احتمال دارد اتفاق بیفتد و فرد چنین احساس می کند که این تغییر برای وی غیر قابل تحمل است .
- به وسیله خودکشی کردن ، می خواهد دیگران را تنبیه نماید ( فرزندانی که خودکشی می کنند ، با خودکشی کردن می خواهند پدر یا مادر ، یا هر دو را تنبیه نمایند. )
- به وسیله خودکشی می خواهد خشم و عصبانیت خود را نشان دهد.
- فردی که خودکشی می کند هیچ گونه انگیزه یا نیازی برای زیستن و زندگی کردن ندارد.
نظریه یادگیری : در این نظریه "خودکشی" ارتباط مستقیم و تنگاتنگ با موارد زیر دارد : بافت جامعه ، کشمکش های ناخودآگاه ، فشارهای اجتماعی ، فشارهای روانی ، فشارهای اقتصادی ، فشارهای خانوادگی و ...
زمانی که در یک جامعه انسان ها راه حلی برای رهایی از فشارهای گوناگون پیدا نمی کنند به ناچار خودکشی می کنند و خودکشی را راه حل نهایی دانسته و به آن فکر می کنند. این گونه خودکشی ها می توانند موجب شوند که دیگران نیز به چنین راه حلی فکر کنند و آن را مورد نظر قرار دهند و سرانجام اقدام به خودکشی نمایند. در بعضی از خانواده ها افراد آن خانواده یاد می گیرند که خودکشی بهترین راه حل برای رهایی از فشار یا کشمکشی است که در خانواده وجود دارد. البته خودکشی که به طور تکراری در افراد یک خانواده دیده می شود می تواند جنبه ارثی و ژنتیک داشته باشد.
بعضی از نظریات و دیدگاه های دیگر:
- عده ای به این دلیل خودکشی می کنند که به خواب ابدی بروند.
- عده ای به این دلیل خودکشی می کنند که بعد از مرگ تولدی دیگر خواهند داشت .
- عده ای به این دلیل خودکشی می کنند که خود را از بسیاری از غرایزی که قبول ندارند و در وجودشان وجود دارد نجات دهند.
- عده ای به این دلیل خودکشی می کنند تا از این طریق قدرت و توانایی خود را به دیگران نشان دهند.
جامعه شناسان بر این عقیده اند که خودکشی پدیده ای است ناشی از فشارهای اجتماعی که بر روی بعضی ازافراد جامعه اِعمال می گردد و در نتیجه ، این قبیل افراد قربانیان جامعه اند. و از سوی دیگر این حقیقت وجود دارد که رضایت از زندگی باعث قوی شدن انگیزه ادامه حیات و لذت بردن از زندگی می گردد ؛ در غیر این صورت میل به خودکشی شدت می یابد.