اگر احساس کنید که تسلط خود بر زندگی و تمام امید خود را از دست دادهاید، خودکشی شاید راهی برای رهایی به نظرتان آید. ممکن است فکر کنید که با خودکشی تسلط بر حیات را پس میگیرید. ممکن است خودکشی را راه حلی برای مشکل خود بیابید، اما خودکشی راه حل نیست، بلکه برعکس، به معنای از میان رفتن فرصت برای ایجاد تغییر است.
برای شناسایی راه ها و گزینههای دیگر می توانید با دیگران صحبت کنید. ممکن است برای کسب تاب و توان، به کسی که بتواند به سخنتان گوش دهد و به شما در دیدن وضعیت خود از دیدگاهی دیگر یاری برساند نیازمند باشید. ممکن است بدون اینکه خود متوجه باشید، افراد بسیاری پیرامون شما باشند که بخواهند به شما کمک کنند.
هنگامیکه فکر خودکشی در سرآید ممکن است چنین بیاندیشید که هیچ چیزی نمی تواند بهتر شود و شما تمام پلهای پشت سر را خراب کردهاید و دیگر راه چارهای نیست. با جود اینکه در واقع چنین نیست ممکن است متقاعد شده باشید که وضع اینگونه است. فکر خودکشی بودن ممکن است موقتا آرام بخش باشد، انگار از پرداختن به مشکلات خود استراحت میگیرید. همزمان با این ، فکر خودکشی می تواند فکری ممنوع و شرم آور احساس شود و اضطراب را افزایش دهد.
این امر ناشی از این است که چنین فکری چارچوب معیارهایی را که جامعه ی ما روی آنها بنا شده، به چالش میکشد، این معیارها که ما باید خودمان را مستقلا اداره کنیم و افرادی موفق و مثبتبین باشیم. فکر پایان دادن به زندگی خود موضوعی است که تابو محسوب میشود. هنگامی که حالتان بد است، رفتار مطابق با معیارهای اجتماعی می تواند بسیار دشوار به نظر آید. فکر خودکشی می تواند باعث این شود که شما خودتان را از دیگران کنار بکشید و احساس کنید که بسیار تنها هستید.
اگر فکر خودکشی داشته باشید نباید آن را پیش خود پنهان نگاه دارید بلکه باید با کسی در آن باره گفتگو کنید. شما در وضعی که دارید ممکن است خودتان را تنها و جدا از دیگران حس کنید اما در واقع افراد بسیاری نیز مانند شما فکر و احساس کردهاند. بیان فکر به کمک کلمات به کسی دیگر که به آن گوش میدهد می تواند باعث این شود که شما دیدگاهی دیگر در بارهی مشکلات خود پیدا کرده و امکانات تازهای برای حل آنها کشف کنید. هنگامی که شما در تنهایی به خودکشی فکر میکنید، این فکر رشد کرده و نیرومندتر میشود. بیان افکار بصورت نوشتاری یا گفتاری آنها را به چالش میگیرد و شما می توانید از پشتیبانی انسانی برخوردار شوید.
جهان پر از کسانی است که زمانی در زندگی خود فکر خودکشی در سر داشته اند اما سپس از آن رهایی یافتهاند و حتی پس از آن برایشان درک این موضوع که زمانی که حالشان بسیار بد بود چگونه می اندیشیده اند، دشوار بوده است. علاوه بر اینکه با کسانی از اطرافیان خود گفتگو کنید، می توانید به تلفن حمایتی نیز زنگ بزنید.
اگر شدیدا فکر خودکشی در سر دارید نباید در این باره که کمک حرفهای بگیرید، تردید کنید. می توانید با مرکز درمانی یا کلینیک رواندرمانی تماس بگیرید. اکر احساس می کنید که برای خودتان تماس گرفتن دشوار است می توانید از کسی بخواهید که شما را همراهی کند. بهتر است هرچه زودتر این کار را انجام دهید. کمک در دسترس است و شما این حق را دارید که از آن برخوردار شوید. اگر شدیدا فکر خودکشی هستید و یا یا نقشهای مشخص برای پایان دادن به زندگی خود دارید باید فورا به درمانگاه مراجعه کنید.
تصور غیر علمی من این است که افراد در زندگی از نقطه ای که ما به آن نگاه می کنیم
سه دسته اند. دسته اول افرادی هستند که ذاتا افرادی شاد هستند. این افراد در سخت
ترین شرایط نیز روحیه خود را حفظ می کنند و حتی اگر غمگین شوند بسیار زود به حالت
عادی وذاتی خود باز میگردند. دسته دوم افرادی هستند از دسته اول بسیار متفکر ترند
و ذاتا غمگین هستند. این افراد در قلمرو اندیشه ی خود مسائل را بیش از حد تجزیه و
تحلیل می کنند و چون زندگی تو در تو تر از آن است که انسان به ژرف آن دست یابد نا
امید از جستجوی بی نتیجه خویش به خودشان باز میگردند که البته غمگین ترین پناهگاه
جهان است. این افراد هرچه میکنند شاد شوند نمی توانند و درست بر خلاف دسته قبل
شادی های کوتاهی دارند و دوباره به خود غمگینشان باز می گردند. بیشتر شاعران و
دانشمندان در این دسته هستند. افرادی که دست به خودکشی می زنند از این دسته هستند.
اما دسته سومی هم وجود دارد که در اکثریت هستند. این افراد خوشبختانه یا بدبختانه
به علت عدم تعقل نه شادی های واقعی دارند و نه غم های واقعی. اگر از ایشان در
ارتباط با هدف زندگی سوال شود محدود به رفتن دانشگاه، ازدواج، پیدا کردن کار خوب و
خرید ماشین یا خانه می شوند.
خودکشی و روش های مرسوم
به
هر طریقی و به هر وسیله ای که یک فرد با قصد قبلی اقدام به خودکشی کند یک روش
خودکشی گفته می شود. در زیر نمونه ی روش هایی که تابحال برای خودکشی استفاده شده
اند فهرست گردیده است. البته باید ذکر شود که اگر چه افرادی که احساسات متمایل به
خودکشی دارند به این گونه روش ها فکر می کنند، اما دست آخر اغلب آنها اقدام به
خودکشی نمی کنند(1).
روش های خودکشی را می توان بر اساس تداخل در روند حیات به دو گونه ی فیزیکی یا
شیمیایی تقسیم کرد. روش های فیزیکی معمولا با ازکار انداختن دستگاه تنفسی یا مرکز
سلسله اعصاب عمل میکنند در این روش ها معمولا یکی یا چند عضو کلیدی مربوط به این
بخش ها از بین می رود. از سوی دیگر در روش های شیمیایی تمرکز بر ایجاد تداخل جدی
در روند زیستی است مانند جلوگیری از تنفس سلولی یا کاهش ظرفیت هم آمیزی سلولی. روش
های شیمیایی برای خودکشی نشانه های پنهانی دارند درحالی که در روش های فیزیکی
نشانه ها آشکارند.
1.
شلیک کردن با اسلحه ی گرم
2. رگ زنی
2.1 بریدن رگ در محل مچ دست
2.2 بریدن رگ خواب در محل گردن
3. غرق شدن
4. خفگی (بهترین روش خودکشی)
5. برق گرفتگی
6. انفجار
7. حلق آویز کردن
8. انداختن خود جلوی وسایل نقلیه
9. سوانح رانندگی
10. پرت کردن خود از ارتفاع
11. مسمویت
11.1 مصرف بیش از اندازه ی دارو
11.2 گاز منوکسید کربن
11.3 مواد شوینده
12. خودسوزی
13. هارا-گیری یا سپوکو
14. نخوردن یا اعتصاب آب و غذا
15. بریدن سر
16. عملیات انتحاری
17. خودکشی غیرمستقیم
هر کدام از این موارد دارای توضیحات کامل و با جزئیات هستند ولی از آنجا که ممکن است دادن این اطلاع اثرات مخربی در افراد آسیب پذیر بگذارد از نوشتن جزئیات خودداری میکنم.