از آنجا که کسب آرامش و راحتی برای بشر، هدفی بسیار مهم و جدی به شمار میرود، لذا در طی قرن اخیر آدمی تلاشهای فراوانی کرده و روشهای گوناگونی را برای مقابله با بیماریهای روحی و روانی و ناآرامیها و نگرانیهای خود به کار برده است. اما تعمق در آنها مشاهده واقعیتهای بیرونی و موجود در عرصه زندگی فردی و اجتماعی، به خوبی نشان میدهد که بشر موفق نبوده است.
امروزه بسیاری از مردم جهان، غالباً از روشهایی برای کسب آرامش و راحتی در زندگی استفاده میکنند که ناکار آمده بوده و آنها را به مقصود نمیرساند. این روشهای نادرست که ما از آنها به عنوان روشهای کاذب نام میبریم، بسیار فراوان و متنوع هستند.
خودکشی
وقتی که آدمی همه راهها و روشهای کاذب کسب آرامش و راحتی را تجربه کرد و نتیجهای نگرفت- و حتی دچار مشکلات و ناآرامیهای بیشتری گردید- آخرین روش و راهکار ابلهانه و غیرمنطقی یعنی خودکشی را انتخاب میکند. این گزینش، در واقع پاک کردن صورت مساله است نه راهی برای حل مشکل!
تصور اینکه با خودکشی میتوان به راحتی و آرامش دائمی رسید، ناشی از بیاعتقادی بشر گمراه، به وجود خداوند متعال و روز قیامت و عالم پس از مرگ میباشد. انسان ضعیف- در صورت ناکامی- با انتخاب این روش، راهی را بر میگزیند که دیگر در دنیا نباشد تا مجبور به پاسخگویی بوده و عواقب انتخاب روش ناکار آمد خود را بر دوش کشد! او با این روش نه تنها آرامش را برای خود کسب نکرد، بلکه برای همیشه خود را از راحتی و آرامش محروم ساخت.
چگونه آدمی میتواند با خودکشی به راحتی و آرامش برسد، در حالی که امام صادق علیهالسلام
میفرماید: «مَن قَتَلَ نَفسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیها؛ آنکه عمداً خود را بکشد، برای همیشه در آتش دوزخ خواهد بود».
ساحت مقدس مومن، او را از مرگ با شیوه خودکشی به دور میدارد. امام علی علیهالسلام میفرماید: «اِنَّ المُؤمِنَ یَبتَلِی بکُلِ بَلِیَّةٍ وَ یَموتُ بکُلِ مِیتَةٍ اِلا اَنَّهُ لا یَقتُلُ نَفسَهُ؛ مومن به هر بلایی گرفتار میشود و به هر شکلی میمیرد اما هیچگاه خودکشی نمیکند».
شاید حکمت نهی خداوند از خودکشی به خاطر این باشد که خودکشی
باعث از بین رفتن یک نفس محترم است و انسان به خودی خود و سوای خلق و خوی اش دارای
یک جان و نفس محترم است.
نفس محترم اقتضای این را دارد که در این دنیا بماند و زندگی کند و بی خود و بی جهت
و بدون دلیل به دست خودش از این دنیا به دنیای دیگر قدم نگذارد مگر دلیلی داشته
باشد که مورد پذیرش آفریدگار انسان باشد(مثل جهاد در راه خدا)
همانطور که خداوند اول روح ما را آفرید و در دنیایی که بعضا
معتقدند عالم ذر است قرار داد تا زمان معینی بعد در زمان خاصی در دنیای رحم مادر
ملحق به جسم کرد و بعد از مدت زمان خاصی از اون دنیا به این دنیا منتقل کرد بعد از
این دنیا هم در یک زمان معلوم و مشخص به دنیای دیگر منتقل میشویم.
تنها فرقی که این دنیا با بقیه عوالم دارد این است که در این دنیا خداوند به ما
نعمت اختیار و اراده عطا فرموده که راه را خودمان انتخاب کنیم.
پس مرگ طبیعی، تصادف، شهادت در راه خدا، خودکشی و انواع دیگر مرگها همه اش خط پایان زندگی در این دنیاست .
اما اینکه کدومش رو من میتونم انتخاب کنم وابسته به اعمالی است که در اثر اختیار و
اراده انجام داده ام که بر اساس ان خداوند مرگ را برای من انتخاب میکند.
در واقع قتل نفس از گناهان کبیره است و فرقى بین کشتن خود یا دیگرى نیست . کسى که
انتحار (خودکشى )مى کند، تمام عقوبت هایى که بر قتل نفس مترتب مى شود، براى او هم
هست . چنان که در آیه “ولا تقتلوا انفسکم “(سوره نساء آیه ۲۹)
خودکشى ممنوع شده است و نیز آیه “و لا تلقوا بایدیکم الى التهلکة”(سوره بقره آیه
۱۹۵) خود را به دست خود به هلاکت نیفکنید
از حضرت امیرالمؤمنین (ع)روایت است” مؤمن ممکن است به هر نوع مرگى بمیرد، اما
خودکشى نمى کند. کسى که بتواند جان خود را حفظ کند و از قاتل خود جلوگیرى ننماید و
کشته شود، قاتل خود خواهد بود”( وسائل الشیعه، کتاب قصاص، باب۵)
حضرت باقر(ع)فرمود:”مؤمن به هر بلایى مبتلا مى شود و به هر قسم مردنى مى میرد جز
این که خود را نخواهدکشت “(همان)
و در حدیث دیگر از امام صادق (ع)آمده است :”کسى که عمداً خود را بکشد، همیشه در
آتش جهنم خواهدبود”(همان)
خودکشى به هر وسیله حرام است ، حتى اگر بیمارى به قصد زودتر مردن ، خود را مداوا
نکند و در نتیجه بمیرد، که نوعى خود کشى است .( عبدالحسین دستغیب، گناهان کبیره، ج
۱، ص ۱۱۲)
خیانت در امانت؛ کم گناهی نیست…
روزی که انسان خلق شد؛ “خداوند از روح خود در او دمید” *. خداوند روح خودش رو در
وجود آدم به ودیعه نهاد: یک امانت!
* سورهی مبارکهی “حجر” / آیه ۲۹ |||| سورهی مبارکهی “ص” / آیهی ۷۲
+ در هر دو مورد، عیناً یک جمله تکرار شده است!
خداوند بار مسئولیتی رو بر عهدهی انسان گذاشت که هیچکدوم
از مخلوقات خداوند، اونو قبول نکرده بودند**:
آسمان بار امانت نتوانست کشید….قرعهی کار به نام من دیوانه زدند!
“یک امانت الهی” دیگر!!
** سورهی مبارکهی “احزاب / آیهی ۷۲
ببینید!
وقتی کسی خودکشی میکنه، در امانت الهی مرتکب خیانت میشه.
این میتونه بزرگترین خیانتی باشه که از یک انسان میتونه سر بزنه! و “خداوند
خائنین را دوست نمیدارد”***
*** سورهی مبارکهی انفال / آیهی ۵۸
در چندجا، خداوند به قتل نفس (و آدمکشی) اشاره کرده و گفته که یکی از بزرگترین
گناهانه.
همینطور درآیات ۲۹ و ۳۰ سوره مبارکهی “نساء”؛
مستقیماً به موضوع خودکشی (انتحار) و عدم رضایت خدا از این کار اشاره شده.
شما از این گفتهها (که سعی کردم همه مستدل باشند!) چه نتیجهای میخواید بگیرید
جز اینکه خداوند نه تنها کشتن دیگران رو ممنوع دونسته، بلکه این اجازه رو در مورد
خود شما هم بهتون نداده!
درادامهی آیه ۲۹، خداوند فرموده که « ان الله
کان بکم رحیما »
- خداوند اونقدر مهربون هست؛ که نیازی به خودکشی نداشته باشیم….
یا حی و یا قیوم
آیا خدا را نمی بینی
دستش را به سویت دراز کرده است
با شوقی وصف ناپذیر
دوستت دارد
بیا
دستش را بگیر نترس هیچ شییله پیله ای ندارد
بیا…
*=========================*
بررسی خودکشی از لحاظ روانشناسی و اجتماعی
*=========================*
علل خودکشی در سالهای اخیر
روانشناسان بر این اعتقادند که بسیاری از افراد متمایل به خودکشی، تحت تاثیر مشکلات روحی و روانی قرار می گیرند و عکس العمل سریع آنان به مسائل گوناگون ، استقبال از مرگ است .. چنین واکنشی قاعدتا به معنای دوست داشتن مرگ نیست بلکه این دسته از افراد تنها خواهان درک و محبت دیگران هستند.
دلایل خودکشی را می توان این امور برشمرد:
پوچی ، نا امیدی ، تحصیل و عشق ، احساس شکست ، بیکاری ، بالارفتن سن ازدواج ، بحران های عاطفی ، فقدان فرزند ، احساس گناه ، افسردگی ، ازدواجهای اجباری و یا مخالفت با ازدواج آنان با فرد دلخواهشان ، اعتیاد ، فرهنگ مرد سالاری ، نامساعد بودن شرایط زندگی بعضی از خانوادهها ، شکنجههای روحی و روانی در خانوادهها توسط والدین ، بیماری های روانی و جسمی مانند ایدز و سرطان و هپاتیت و غیره ، ناهنجاری های خانوادگی در اثر طلاق ، سختگیری بیش از حد خانواده ها به دخترانشان ، فقر و فحشا ، حادثه های ناگوار و غیر قابل قبول ، سوء استفاده های عاطفی و جنسی ، عدم قبول زنان و دختران تحصیل کرده با فکرهای سنتی و بسته ، فشارهای روزافزون اجتماعی بر زندگی افراد.
عاطف وحید – روانپزشک می گوید: اغلب نوجوانان بین خانواده و محیطی که در آن زندگی می کنند دچار تضاد می شوند. در نتیجه ممکن است با احساس پوچی مواجه شوند . اما اگر جوان در جامعه احساس مشارکت کند و این حس به درستی هدایت شود و بتواند توانمندی خود را به نمایش گذارد به طور قطع چنین مواردی کم خواهد شد که این مسئله در مورد دختران خیلی شاخص تر است.بسیاری از افرادی که به حیات خود خاتمه میدهند و یا قصد خودکشی دارند احساس طرد شدن، صدمه دیدن، باختن و یا بی ارزش بودن میکنند.
بررسی ها نشان می دهد بعد از مصاحبه با نوجوانانی که قصد خودکشی داشته و یا حداقل یکبار به آن دست زده بودند اکثرشان اقرار کردند که علت اقدامشان به این کار فرار از موقعیتی بود که در آن قرار داشتند و یا توانائی تحمل وضعیت موجود را نداشتند. اما جالب است که این افراد به آن میزان که خواستار فرار از موقعیت بحرانی خود بودند خواستار مرگ و خودکشی نبودند و در آن لحظات راهی غیر از خودکشی نیافته بودند.
افسردگی سبب میشود که افراد به ناکامی های خود، مسائل نا امید کننده و نقاط منفی موقعیتهائی که درآن قرار گرفته اند تمرکز کنند و توانایی های خود را برای حل مشکلات بسیار کوچک شمارند. فردی که افسردگی شدید دارد قادر به دیدن نکات مثبت زندگی خود نیست و به خود باورانده است که او هرگز نمیتواند و قادر نیست که رنگ خوشبختی و سعادت را ببیند.
افسردگی تا اندازه ای افکار او را تحت تاثیر قرار میدهد که او راهی برای رفع مشکلات خود نمیبیند و در این حالت است که افسردگی مانند یک فیلتر بر افکارعمل کرده و انسان را از مسیر زندگی منحرف میکند و بدین علت است که این افراد تشخیص نمیدهند که خودکشی تنها راه مقابله با مشکلات مقطعی زندگی نمیباشد.
بسیاری از این افراد از این مساله آگاهی ندارند که افسرده اند و این افسردگی آنان است که مانع از پیدا کردن راه حل برای مقابله با مشکلاتشان می شود نه موقعیتی که در آن قرار گرفته اند. زمانیکه فرد افسرده تحت معالجات درست و موثر قرار بگیرد از افکار منفی رها شده و میتوانند امید و انرژی و شادمانی خود را دوباره باز یابد، اما در هنگام افسردگی فکر به پایان دادن به زندگی تنها گزینه این فرد است.
خوشبختانه علائمی برای شناسایی حالات افرادی که در سرشان هوای خودکشی را می پرورانند وجود دارد که خانواده ها با آگاهی از آنها و برخورد مناسب با جوانانشان می توانند قبل از اینکه واقعا دیر شود به آنها در رفع مشکلاتشان کمک کنند.
علائم هشدار دهنده
در اغلب موارد علامات و نشانه هائی وجود دارند که مشخص میکند فرد قصد خودکشی دارد :
۱٫ صحبت از خودکشی و یا مرگ در حضور دیگران
۲٫ صحبت از فرار
۳٫ بخشیدن وسائل و متعلقات خود به دیگران
۴٫ صحبت از نا امیدی و احساس گناه کردن
۵٫ علاقه نداشتن به شرکت در فعالیت های مورد علاقه شان
۶٫ مشکل داشتن در تمرکز در فعالیت های روزانه
۷٫ تغییرات در عادات غذائی و خواب
۸٫ دست زدن به اعمال مخرب مانند بریدن یا سوزاندن اعضاء بدن و یا روی آوردن به مواد مخدر