از خودکشی تا زندگی

ســـلام دوستان از اینکه این وبلاگ رو انتخاب کردید ممنونم

از خودکشی تا زندگی

ســـلام دوستان از اینکه این وبلاگ رو انتخاب کردید ممنونم

حکم خودکشی چیست؟

"خودکشی به هر نحو، حرام و از گناهان کبیره است، و از امام صادق (علیه السلام) نقل شده: هر کس عمداً خودکشی کند همیشه در آتش جهنم خواهد بود"

اگر شخصی به گونه ای خود را در معرض کشتن قرار دهد که امکان اجتناب از آن نباشد -مثل این که خود را جلوی اتومبیلی که با سرعت در حرکت است، پرتاب کند- به گونه ای که خودکشی محسوب شود، دیه ای ندارد. ولی اگر از جایی که احتمال کشته شدن در آن وجود دارد، عبور کند و توسط عاملی مانند اتومبیل کشته شود، به گونه ای که عرفاً خودکشی محسوب نشود و کشتن وی از دیدگاه عرف به عامل مزبور مثلاً راننده استناد داده شود، دیه دارد.حضرت آیة الله هادوی تهرانی (مد ظله العالی)

در این مقاله از احکام قضایی دو سوال را انتخاب کرده و برای شما عزیزان مطرح می کنیم:

سوال: حکم دیه شخصی که خود را در معرض کشتن قرار دهد، چیست؟ در صورتی که وی قصد خودکشی نداشته باشد چطور؟

پاسخ های دریافتی از دفاتر مراجع عظام به این شرح است:
دفتر حضرت آیة الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی):

باید کسی که مرتکب قتل شده در مراجع صالحه اثبات کند که مقصر در قتل نبوده و این موضوع نیاز به حکم قضایی دارد.


دفتر حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی):

کسی که خود را در معرض خطر قرار می دهد به دلالت التزامی نوعی قصد خودکشی دارد. دیه او بر کسی نیست مگر اینکه رانندگان اتومبیل های عبوری قدرت کنترل خود در برابر او را داشته باشند.


دفتر حضرت آیة الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی):

عمل مذکور با فرض احتمال عقلائی خطر، حرام است و در صورت اقدام به این عمل اگر کشته شدن او بدون تعمّد راننده یا تیر انداز باشد. بطوریکه اتفاقی و غیر مستند به آنها باشد دیه ندارد.


پاسخ حضرت آیة الله هادوی تهرانی (مد ظله العالی):

اگر شخصی به گونه ای خود را در معرض کشتن قرار دهد که امکان اجتناب از آن نباشد -مثل این که خود را جلوی اتومبیلی که با سرعت در حرکت است، پرتاب کند- به گونه ای که خودکشی محسوب شود، دیه ای ندارد. ولی اگر از جایی که احتمال کشته شدن در آن وجود دارد، عبور کند و توسط عاملی مانند اتومبیل کشته شود، به گونه ای که عرفاً خودکشی محسوب نشود و کشتن وی از دیدگاه عرف به عامل مزبور مثلاً راننده استناد داده شود، دیه دارد.

سوال: فردی که برای تهدید، اقدام به خودکشی می کند و قصدش مرگ نیست، آیا این نیز قضا و قدر الهی است یا نه؟ جایگاه این فرد در عالم اخروی چگونه است؟

برای روشن شدن موضوع نخست، باید با معانی کلمات "قضا" و "قدر" و "تقدیر" و "قضای الهی" آشنا شد، آن گاه به تحلیل مسئله قضا و قدر پرداخت. قدر به معنای اندازه و تقدیر به معنای اندازه گیری است و قضا به معنای یکسره کردن و به انجام رساندن است. تقدیر الهی به این معنا است که خداوند متعال برای هر پدیده ای، حدود خاصی را قرار داده است که تحت تأثیر عواملی تحقق می یابد. منظور از قضای الهی، آن است که پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن را به مرحله نهایی می رساند. اما در مورد افعال انسان ها، باید دانست که تقدیر الهی، فعل انسان را با تمام خصوصیات آن در برمی گیرد و اختیاری بودن فعل انسان، یکی از این خصوصیات است.

پس، تقدیر خداوند در مورد اعمال انسان ها به این معنا است که شخص، با شرایط معینی و با بهره گیری از اختیار خویش، و نه به طور جبری، به عمل خویش اقدام می کند. در این صورت، در مسئله خودکشی، با توجه به این که اختیار انسان نیز در تقدیر الهی لحاظ شده است، این مسئله هیچ تناقضی با قضا و قدر الهی ندارد. اما در مورد جایگاه اخروی این فرد، باید گفت که بستگی به نوع عمل او دارد؛ یعنی اگر عمل او طوری است که عادتاً به مرگ منجر می شود، حکم عمل او خودکشی است و با توجه به روایات، عذاب دردناکی خواهد داشت، اما اگر عمل او عادتاً به مرگ منجر نمی شود، عذاب اخروی او همانند نوع اول نیست و دارای تخفیف خواهد بود.


حکم خود کشی:

"خودکشی به هر نحو، حرام و از گناهان کبیره است، و از امام صادق (علیه السلام) نقل شده: هر کس عمداً خودکشی کند همیشه در آتش جهنم خواهد بود". (من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 95؛ الکافی، ج 7، ص 45)

و از امام باقر (علیه السلام) روایت شده: "شخص مۆمن به هر بلایی گرفتار می شود و به هر مرگی ممکن است بمیرد ولی خودکشی نخواهد کرد" (الکافی، ج 3، ص 112)

پس، اگر کسی به هر انگیزه ای خودکشی کند گناه بزرگی انجام داده و در عالم آخرت گرفتار عذاب دردناک خواهد شد.

همه موارد و همه امور، تحت تدبیر قضا و قدر الهی است و منافاتی با اراده انسان ندارد؛ یعنی چه موردی که انسان قصد جدی برای خود کشی داشته باشد و چه موردی که انسان قصد جدی نداشته باشد، همه قضا و قدر الهی است، اما تبعات و گرفتاری و عذاب اخروی این دو فرق دارد؛ چون تبعات اخروی عمل، بستگی به میزان وابستگی عمل به انسان دارد. جایی که قصد، جدی نباشد و عمل هم عادتاً منجر به مرگ نشود، وابستگی عمل به انسان کمتر است، لذا تبعات آن کمتر است
حکم کسی که به قصد تهدید، اقدام به خودکشی می کند و قصدش مرگ نیست:

در این مورد باید بگوییم: اولاً: تظاهر به خودکشی (حتی اگر منجر به مرگ هم نشود)، تظاهر به گناه، تشبه به اهل معاصی و نوعی بی اعتنایی به دستورات خداوند است. ثانیاً: اگر اقدام او منجر به مرگ گردد، در این جا، عملی که به عنوان تهدید انجام می دهد، اگر عادتاً منتهی به مرگ می شود؛ مثل این که کسی خود را از طبقه چهارم ساختمان به پایین پرتاب کند، در این صورت اگر چه قصد خودکشی نداشته باشد، ولی انجام فعلی که منتهی به مرگ می شود، خودکشی محسوب می شود و حکمش همان حکم خودکشی است.

اما اگر آن عملی که به قصد تهدید انجام می دهد، عادتاً منتهی به مرگ نمی شود، در این صورت اگر تصادفاً منجر به مرگ شد و حقیقتاً قصد خودکشی نداشته است، این فرد هر چند از نظر تظاهر به خودکشی به دستورات خداوند بی اعتنایی نموده است، ولی گرفتاری و عذاب اخروی او مانند صورت اول نیست و نمی توان حکم خودکشی را به او نسبت داد و از این جهت، در عذاب او تخفیفی وجود دارد؛ چون هم حقیقتاً قصد خودکشی نداشته و هم عمل او عادتاً منتهی به مرگ نمی شد.

اما در مورد موضوع سوال که آیا اقدام به خودکشی برای تهدید هم بر طبق قضا و قدر الهی است؟ همه موارد و همه امور، تحت تدبیر قضا و قدر الهی است و منافاتی با اراده انسان ندارد؛ یعنی چه موردی که انسان قصد جدی برای خود کشی داشته باشد و چه موردی که انسان قصد جدی نداشته باشد، همه قضا و قدر الهی است، اما تبعات و گرفتاری و عذاب اخروی این دو فرق دارد؛ چون تبعات اخروی عمل، بستگی به میزان وابستگی عمل به انسان دارد. جایی که قصد، جدی نباشد و عمل هم عادتاً منجر به مرگ نشود، وابستگی عمل به انسان کمتر است، لذا تبعات آن کمتر است.


منابع:

سایت اسلام کوئیست

الکافی، ج 3

۱۳ دانش آموز در سال 94 خودکشی کردند

مشکل نه مداد است نه پاک کن، نه نداشتن کیف است و نه داشتن کفش‌های پاره، مشکل نه لباس های مندرس دانش آموزی از خانواده‌ای تهی دست است و نه دوری و ناهمواری راهِ مدرسه؛ همه این ها را می توان با جشن عاطفه یا کمی همت از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش حل کرد. به قول قدیمی ها؛ جای ضرر مالی زود پر می شود. گرچه در بسیاری از موارد برای حل همین مسائل مالی هم درمانده‌ایم.

این بار؛ مشکل هیچ کدام از این ها نیست. این بار حکایت مرگ است؛ آن هم مرگ دانش‌آموزان. مرگی که نه با قضا و قَدَر بلکه به خواست خود دانش آموز شکل می گیرد. این بار مشکل خودکشیِ دانش آموزانی‌ست که در نونهالی و نوجوانانی تصمیم می‌گیرند به زندگی خود پایان دهند.

روز سوم بهمن ۱۳۹۴ سیزدهمین خودکشیِ دانش آموزان طی سال جاری به وقوع پیوست؛ این بار در سرویس بهداشتی مدرسه ای در کرمانشاه، باز هم دانش آموزی خود را حلق آویز کرد. دانش آموز پایه هشتم، قبل از آغاز زنگ تفریح اول از معلم برای استفاده از سرویس بهداشتی اجازه می‌گیرد و قبل از ورود سایر دانش آموزان به محوطه حیاط مدرسه خود را در سرویس بهداشتی حلق آویز می‌کند.

اکنون پنجمین ماه از سال تحصیلی ۹۴-۹۵ را می گذرانیم، سالی که برای نظام تعلیم و تربیت کشور بیش از هر چیز به یک تراژدی شباهت دارد.
اگر از تیر ماه تابستان ۹۴ هم حساب کنیم، خودکشی دانش آموزان به ۱۳ نفر می‌رسد. ۹ نفر خود را حلق‌آویز کرده‌اند، سه نفر از ساختمان خانه و پل عابرپیاده به پایین پریده‌اند و یک نفر با سلاح گرم جان خود را گرفته است.این آمار اخبار رسمی اعلام شده از سوی نیروی انتظامی در مناطق مختلف کشور است.

مروری بر خودکشی دانش‌آموزان در سال ۱۳۹۴
۳۰ خرداد در تهران، مجید ۱۴ ساله دانش‌آموز مدرسه نمونه دولتی تهران، به دلیل مردود شدن در امتحانات پایان سال، با سیم برق خود را از تراس حلق‌آویز کرد و روز بعد به دلیل آسیب مغزی جان سپرد.

۳۰ تیر در آذربایجان غربی دختری ۱۸ ساله، دانش‌آموز رشته تجربی در محله شهرک فرهنگیان شهرستان بوکان پس از اعلام نتیجه کنکور سراسری، قبول نشدن در دانشگاه، با پرت کردن خود از طبقه سوم خانه، به زندگی‌اش پایان داد.

۱۴ شهریور در لرستان، امیر دانش‌آموز ۱۴ ساله ، به دلیل نمره پایین در درس ریاضی و ترس از سرزنش شدن، با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.

۱۸ مهر در تهران، پریناز ۱۳ ساله خود را از میان نرده‌های پل عابر در شرق تهران به پایین پرتاب کرد و پس از برخورد با اتوبوس جان باخت. بر اساس اظهارات دوست این دانش‌آموز، او پیش از خودکشی گفته بود از زندگی خسته شده‌ام.

۴ آبان در آذربایجان غربی «هاوری. ق» دانش‌آموز ۱۱ ساله، ساکن محله تاج‌الدین در شهرستان اشنویه، جلوی آینه خود را دار زد و جان سپرد. این کودک، دو روز پس از دیدن فیلمی با مضمون خودکشی، دست به چنین اقدامی زده است.

۷ آبان در تهران دانش‌آموز پنجم ابتدایی در محله خلیج‌فارس تهران به وسیله روسری، خودش را از میله بارفیکس ـ حلق‌آویز کرد و جان سپرد؛ دلیل این خودکشی بیان نشد.

۱۷ آبان در مازندران، «مهرشاد. ت» دانش‌آموز ۱۴ ساله ساکن شهر «رستم‌کلا» خود را از پنکه سقفی خانه حلق‌آویز کرد و جان سپرد. در نامه مکتوبی که مهرشاد از خود به جا گذاشته آمده: «فردا همه‌تان به مراسم تشییع جنازه‌ام بیایید».

۲۷ آبان در خراسان جنوبی، دانش‌آموز ۱۶ ساله مدرسه شبانه‌روزی شهید مطهری، در آبیز شهرستان زیر کوه که قبلا پدرش او را سرزنش کرده بود وقتی همه خواب بودند، خود را به نرده‌های پشت خوابگاه حلق‌آویز کرد و جان داد.

۲۶ آذر در خراسان شمالی، «سجاد. غ» ۱۵ ساله، دانش‌آموز دوم دبیرستان یکی از مدارس شبانه‌روزی در روستای کهنه جلگه مانه و سملقان به دلیل احضار والدینش از سوی مدیر مدرسه، خود را در آغل گوسفندان حلق‌آویز کرد و به زندگی خود پایان داد.

۷ دی در یزد، «الف ـ ع» دانش‌آموز ۱۳ ساله مدرسه نمونه دولتی بافق یزد به دلیل افت تحصیلی، خود را به میله بارفیکس اتاق حلق‌آویز کرد و جان سپرد.

۱۹ دی در تهران، پسر ۱۱ ساله‌ای در تهران با حلق‌آویز کردن خود را از چارچوب در بالکن به وسیله روسری مادرش به زندگی خود پایان داد. به گفته او، این دانش‌آموز که فصل امتحانات خود را می‌گذراند، اضطراب شدیدی داشت و وقتی در خانه تنها بوده، دست به چنین کاری زده است.

۲۲ دی در یزد، اختلاف خانوادگی باعث خودکشی و مرگ دانش‌آموز دختر پایه نهم در یزد شد، او از آخرین طبقه آپارتمان خود را به پایین پرتاب کرد.

طبق موراد اعلام شده که پیش از این در یکی از روزنامه های سراسری منتشر شده بود، از ۱۳ خودکشی رخ داده در سال تحصیلی جاری، چهار خودکشی در تهران، دو خودکشی در ارومیه و دو مورد در یزد و مابقی خودکشی ها در لرستان، مازندران، خراسان جنوبی، خراسان شمالی و کرمانشاه رخ داده است.

همچنین از ۱۳ خودکشی رخ داده، علت ۶ خودکشی مرتبط با افت تحصیلی، عدم قبولی در امتحانات یا کنکور و احضار والدین به مدرسه بوده است، علت سه مورد از این خودکشی ها، سرزنش والدین، خستگی از شرایط زندگی و دیدن فیلم در رابطه با خودکشی عنوان شده است و هنوز علت ۴ مورد اعلام نشده است.

خودکشی‌های ناموفق که از دیدها پنهان می‌مانند
در این میان هستند دانش آموزانی که اقدام به خودکشی می کنند و خوشبختانه این عملشان موفقیت آمیز نیست؛ اما در عین حال آمار این اقدام‌ها در هیچ کجا هم ثبت نمی‌شود و کسی هم به آنها رسیدگی نمی کند.

معلمی درباره مشاهداتش از خودکشی های ناموفق می‌گوید: «پنجم ابتدایی بود، تمام سرش شکاف هایی حاصل از تیغ زدن بود. معاون مدرسه هنگام تیغ زدن به سر و صورت خود پیدایش کرده بود، پانسمانش کردیم و خانواده اش را در جریان گذاشتیم».

«آن یکی چهارم ابتدایی بود، مچ دستش را باند پیچیده بود، خودکشی ناموفقی داشته؛ از او می پرسم چرا این کار را انجام داده ای، می گوید؛ خانواده ام به من بی توجه هستند می خواهم اینگونه توجه شان را جلب کنم. می گوید: دوستانم می گویند اگر برای آن ها یک اتفاق بد بیفتد حتما خودکشی می کنند».

این معلم ورزش می گوید: «باید تمام حواسم هنگام ساعات ورزش به سرویس های بهداشتی باشد که مبادا یک غفلت من موجب یک حادثه ناگوار شود».

هر بار که خبر خودکشی یکی از دانش آموزان منتشر می شود، علت این خودکشی‌ها مواردی چون مردود شدن در امتحانات پایان سال، ناکامی در کنکور سراسری، پایین بودن نمره دروس و ترس از سرزنش شدن، خستگی از زندگی، دیدن فیلم هایی با مضمون خودکشی، احضار والدین از سوی مدیر مدرسه، افت تحصیلی، اضطراب شدید و اختلاف خانوادگی بیان می شود.

در این خصوص و به دنبال عدم پاسخگویی سریع کارشناسان وزارت آموزش و پرورش درباره علل و راهکارهای حل این معضل، به سراغِ یکی از جامعه شناسان رفتیم تا نظر او را در این باره بدانیم.

محمدعلی الستی جامعه شناس می‌گوید:‌ دوره‌ای را تجربه می کنیم که زندگی نسل جدید از مسیر طبیعی فاصله زیادی گرفته است. مسیری که نسل های پیشین طی کرده اند البته از نظر رفاه و تکنولوژی در شرایط بدتری قرار داشته اما آنان مسیری طبیعی را طی کردند و این مسیر طبیعی در روزگار امروز از کودکان و نوجوانان ما دریغ شده است.

وی افزود: دوران کودکی در حال حذف شدن است و فرزندان ما ناگهان پا به بزرگسالی می گذارند.

الستی تصریح می‌کند: کودکان امروز به گونه‌ای بی حد و مرز به اطلاعات دسترسی دارند. ممکن است کودکان و نوجوانان ما خیلی از مسائل را متوجه شوند اما شرایط روحی متناسب را برای حل و هضم آن موضوع‌ها نداشته باشند.

فضای بازی برای کودکان فراهم نیست
این جامعه شناس می‌گوید: فشارهایی بر روی نونهالان و نوجوانان وجود دارد؛ از مسائل اقتصادی گرفته تا فشارهایی که والدین و معلمان بر روی بچه‌ها وارد می‌کنند تا شاید نتیجه بهتری کسب کنند.

الستی خاطرنشان می‌کند: فرزندان ما احتیاج دارند در یک فضای باز جهان خارج را تجربه کنند. در گذشته خانواده هایی که درآمد کمتری داشتند، بچه‌هایشان در کوچه با همبازی های خود ارتباط برقرار می کردند، فرزندان خانواده‌های متمکن‌تر در حیاط خانه مشغول به بازی بودند اما امروز با آپارتمان نشینی فضای بازی برای کودکان فراهم نیست.

وی ادامه می‌دهد: دوستی‌ها تغییر فاز داده است و خیلی سریع اتفاق می‌افتد و سریع نیز قطع می‌شود. بچه‌ها یاد می‌گیرند در دوست داشتن همه چیز تنوع طلب باشند. دل بستگی و وابستگی های معنوی ای که بستر لازم را برای رشد فرزندانمان فراهم می کند از او دریغ می شود و در یک انبوه تنهایی به زندگی خود ادامه می دهد. شاید اطراف کودکانمان شلوغ باشد اما آدم‌ها چندان ارتباطی با او ندارند. در مدرسه با دوستان، اطرافیان و اعضای خانواده ارتباط موثری ندارد و در تنهایی خود به سر می برد و این فضاهای مجازی نیز به این فضا دامن می زند و فرد هنگامی که از محیط انسانی خود جدا می شود برای خود حبس انفرادی ایجاد می کند.

کار گروهی در آموزش و پرورش نفی می شود
این جامعه شناس می‌گوید: بالاترین عامل خودکشی در بین ملت ها، خودکشی کسانی بوده که از محیط اجتماعی خود دور مانده اند. زمینه های خودکشی در کودکان و نوجوانان معمولا اجتماعی و محیط انسانی است که به شکل های مختلف اتفاق می افتد. در خانواده ها افراد دور هم هستند اما با هم نیستند و هر کسی سرگرم بازی با تلفن همراهش است و کمترین ارتباط کلامی را برقرار می کنند.

وی تاکید کرد: در وزارت آموزش و پرورش نیز کار گروهی نفی می شود، تلاش کودک برای پیدا کردن جواب، اسمش تقلب نامیده می شود. کیف مابین دانش آموزان در هنگام امتحانات می گذارند تا آن ها نتوانند برگه یکدیگر را ببینند. هنگامی که دانش آموزان دور هم جمع شده اند معاون مدرسه پشت بلندگو فریاد می زند؛ «اون گوشه چه خبره که دور هم جمع شده اید گویی حکومت نظامی است و اجتماع بیشتر از دو نفر ممنوع است».

الستی ادامه می‌ دهد: از کار و نمره گروهی خبری نیست. زندگی گروهی را بچه ها تجربه نمی کنند. فرزندانمان در نظام اجتماعی و نظام تکنولوژیک، کار گروهی را تجربه نمی کنند و تک روی را فرا می گیرند.

وی بیان کرد: هر پدیده ای درباره نوجوانان داریم، نباید به دنبال علت باشیم، چرا که در تحلیل‌گرایی مشکل داریم و عادت کرده ایم برای پدیده ها دنبال علت بگردیم. واقعا پدیده ها علت ندارند بلکه عواملی هستند که بر وقوع یک پدیده تاثیر می‌گذارد.

الستی تصریح کرد: الگوهای زیادی از جمله موسیقی و فیلم نیز بر روی رفتار نوجوانان تاثیر می گذرد و در سیستم خودآگاه و ناخودآگاه افراد نفوذ می کند.

اعتراض دانش‌آموزان سرکوب می‌شود
وی تاکید کرد: انسان با انتقاد، آمادگی پذیرش تغییر عوامل بیرونی را پیدا می کند. انسان وقتی نمی تواند انتقاد کند؛ نمی تواند در جهان بیرون تغییر ایجاد کند لذا سعی می کند تغییر را در تخیل خود ایجاد کند. گرایش به بسیاری از مواد مخدر و توهم زا یکی از عوارض جامعه ای است که انتقاد در آن پرورش داده نمی شود و یکی دیگر از عوارض، خودکشی است. وقتی فرد نتواند به عوامل بیرونی اعتراض خود را منتقل کند بسیار احتمال دارد این فشار به خودکشی منجر شود. مدرسه و خانواده کار گروهی و انتقاد را نه تنها پرورش نمی دهند بلکه سرکوب هم می کنند.

به هر روی با توجه به آنچه در این گزارش بیان شد، باید به دنبال چاره‌ای برای حل این معضل و جلوگیری از رخدادهایی اینچنینی بود. بی‌شک مهمترین وظیفه را در این باره وزارت آموزش و پرورش دارد که باید برنامه درستی برای مقابله با چنین معضل‌هایی ارائه کند. در این میان خانواده‌ها نیز باید هوشیار باشند و زمان بیشتری را به کودکانشان اختصاص دهند.



http://alef.ir/

چرا نویسندگان بیش از همه افسرده می‌شوند؟

چرا نویسندگان بیش از همه افسرده می‌شوند؟

نویسندگی یکی از 10 شغلی است که خطر افسردگی در آن بسیار بالا است و احتمال ابتلای مردان نویسنده به این بیماری بیشتر است.
سایت بهداشت آمریکا نویسندگی و اشتغال به هنر را حرفه‌های بسیار حساس خواند. دیگر مشاغلی که «خطر» دارند مددکاری، آموزگاری، کارهای خدمات اجتماعی و فروشندگی هستند.


حقوق نامنظم و انزوا احتمال ابتلای نویسندگان به افسردگی را افزایش می‌دهد و در این بین هفت درصد مردهای هنرمند و نویسنده به شکل حاد به این بیماری دچار می‌شوند.


سیمون برت، رمان‌نویسی که به مبارزه خود با افسردگی اعتراف کرده، نتیجه تحقیقات این سایت را تایید و به خودکشی نویسندگان بزرگی چون ویرجینیا وولف، سیلویا پلات، ارنست همینگوی، انه سکستن و آرتور کوستلر اشاره کرد.
او گفت: «ساعت‌ها تنها می‌نشینی، نوشتن می‌تواند درمان شگفت‌انگیزی باشد اما درعین حال شما در خودتان فرو می‌روید، و اگر داستان می‌نویسید و در کار خلق شخصیت‌های مختلف هستید، ارزیابی خویشتن و شک به خود اموری اجتناب‌ناپذیر هستند.»
علاوه بر این اغلب نویسندگان درونگرا و آرام هستند و از اینکه اثرشان در جمع ارزیابی شود دچار استرس می‌شوند. برت دراین مورد افزود: «مثلا این روزها در سایت آمازون هم نقد اثرتان دیده می‌شود و بیش از گذشته این پدیده نمود دارد.»
نویسندگان هم مانند دیگر افراد شرایط جاری اقتصادی را درک می‌کنند، این حرفه همیشه نامطمئن بوده و امروز بسیاری از نویسندگان متوسط جواب منفی از ناشران می‌گیرند و پیشرفت موجب سقوط آنها شده است.»
بنا به یافته‌های تحقیق سایت بهداشت آمریکا افرادی که به مشاغل خلاقانه مشغول هستند بیش از دیگران دچار اختلال حسی (عدم کنترل بر خوشحالی یا ناراحتی و تغییر سریع احساسات) می‌شوند. افسردگی برای افراد اهل هنر و نویسندگان موضوعی ناشناخته نیست و شیوه زندگی هنری به این مسئله دامن می‌زند.
در چرخه نوشتن دو مرحله وجود دارد که نویسندگان در اوج حساسیت و آسیب‌پذیری هستند. برت معتقد است: «تقریبا همه نویسندگانی که می‌شناسم واکنشی مشابه پس از پایان یک رمان دارند، 24 ساعت سرور و شادی و سپس هجوم فکرهای منفی که با پایان کار ظاهر می‌شوند، در این صورت یا افسرده می‌شوید یا دچار سرماخوردگی.»
وی افزود: «مرحله دیگر زمانی است که دوسوم یا سه‌چهارم رمانی را نوشته‌اید، زمانی که من نامش را «شکست سه‌چهارم» می‌گذارم، زمانیکه ایده‌های پایان رمان را چندان دوست ندارید. برای افرادی که یکی دو سال وقت صرف نوشتن رمان می‌کنند این مدت می‌تواند چند ماه طول بکشد.»
اما در این بین خود هنر می‌تواند به کمک شما بیاید، چیزی در اصول هنر نهفته است که موجب افسردگی نمی‌شود، که بسیار شیرین است. این نظر که برای خلق هنر باید زجر کشید نامربوط است، اگر افسرده باشید نمی‌توانید به وزن و قافیه فکر کنید.
شاید کلینیک پزشکی تشخیص افسردگی حاد بدهد اما این تنها حس نویسنده در این مقطع زمانی نیست. احساس خشم، وحشت، ترس، زجر، درماندگی و اشتیاق ناگزیر به مرگ نیز از دیگر احساسات نویسنده در این دوران هستند. در این دوران نویسنده برای زنده ماندن جان می‌کند.

http://www.beytoote.com/