مشکل نه مداد است نه پاک کن، نه نداشتن کیف است و نه داشتن کفشهای پاره، مشکل نه لباس های مندرس دانش آموزی از خانوادهای تهی دست است و نه دوری و ناهمواری راهِ مدرسه؛ همه این ها را می توان با جشن عاطفه یا کمی همت از سوی مسئولان وزارت آموزش و پرورش حل کرد. به قول قدیمی ها؛ جای ضرر مالی زود پر می شود. گرچه در بسیاری از موارد برای حل همین مسائل مالی هم درماندهایم.
این بار؛ مشکل هیچ کدام از این ها نیست. این بار حکایت مرگ است؛ آن هم مرگ دانشآموزان. مرگی که نه با قضا و قَدَر بلکه به خواست خود دانش آموز شکل می گیرد. این بار مشکل خودکشیِ دانش آموزانیست که در نونهالی و نوجوانانی تصمیم میگیرند به زندگی خود پایان دهند.
روز سوم بهمن ۱۳۹۴ سیزدهمین خودکشیِ دانش آموزان طی سال جاری به وقوع پیوست؛ این بار در سرویس بهداشتی مدرسه ای در کرمانشاه، باز هم دانش آموزی خود را حلق آویز کرد. دانش آموز پایه هشتم، قبل از آغاز زنگ تفریح اول از معلم برای استفاده از سرویس بهداشتی اجازه میگیرد و قبل از ورود سایر دانش آموزان به محوطه حیاط مدرسه خود را در سرویس بهداشتی حلق آویز میکند.
اکنون پنجمین ماه از سال تحصیلی ۹۴-۹۵ را می گذرانیم، سالی که برای نظام تعلیم و تربیت کشور بیش از هر چیز به یک تراژدی شباهت دارد.
اگر از تیر ماه تابستان ۹۴ هم حساب کنیم، خودکشی دانش آموزان به ۱۳ نفر میرسد. ۹ نفر خود را حلقآویز کردهاند، سه نفر از ساختمان خانه و پل عابرپیاده به پایین پریدهاند و یک نفر با سلاح گرم جان خود را گرفته است.این آمار اخبار رسمی اعلام شده از سوی نیروی انتظامی در مناطق مختلف کشور است.
مروری بر خودکشی دانشآموزان در سال ۱۳۹۴
۳۰ خرداد در تهران، مجید ۱۴ ساله دانشآموز مدرسه نمونه دولتی تهران، به دلیل مردود شدن در امتحانات پایان سال، با سیم برق خود را از تراس حلقآویز کرد و روز بعد به دلیل آسیب مغزی جان سپرد.
۳۰ تیر در آذربایجان غربی دختری ۱۸ ساله، دانشآموز رشته تجربی در محله شهرک فرهنگیان شهرستان بوکان پس از اعلام نتیجه کنکور سراسری، قبول نشدن در دانشگاه، با پرت کردن خود از طبقه سوم خانه، به زندگیاش پایان داد.
۱۴ شهریور در لرستان، امیر دانشآموز ۱۴ ساله ، به دلیل نمره پایین در درس ریاضی و ترس از سرزنش شدن، با شلیک گلوله به زندگی خود پایان داد.
۱۸ مهر در تهران، پریناز ۱۳ ساله خود را از میان نردههای پل عابر در شرق تهران به پایین پرتاب کرد و پس از برخورد با اتوبوس جان باخت. بر اساس اظهارات دوست این دانشآموز، او پیش از خودکشی گفته بود از زندگی خسته شدهام.
۴ آبان در آذربایجان غربی «هاوری. ق» دانشآموز ۱۱ ساله، ساکن محله تاجالدین در شهرستان اشنویه، جلوی آینه خود را دار زد و جان سپرد. این کودک، دو روز پس از دیدن فیلمی با مضمون خودکشی، دست به چنین اقدامی زده است.
۷ آبان در تهران دانشآموز پنجم ابتدایی در محله خلیجفارس تهران به وسیله روسری، خودش را از میله بارفیکس ـ حلقآویز کرد و جان سپرد؛ دلیل این خودکشی بیان نشد.
۱۷ آبان در مازندران، «مهرشاد. ت» دانشآموز ۱۴ ساله ساکن شهر «رستمکلا» خود را از پنکه سقفی خانه حلقآویز کرد و جان سپرد. در نامه مکتوبی که مهرشاد از خود به جا گذاشته آمده: «فردا همهتان به مراسم تشییع جنازهام بیایید».
۲۷ آبان در خراسان جنوبی، دانشآموز ۱۶ ساله مدرسه شبانهروزی شهید مطهری، در آبیز شهرستان زیر کوه که قبلا پدرش او را سرزنش کرده بود وقتی همه خواب بودند، خود را به نردههای پشت خوابگاه حلقآویز کرد و جان داد.
۲۶ آذر در خراسان شمالی، «سجاد. غ» ۱۵ ساله، دانشآموز دوم دبیرستان یکی از مدارس شبانهروزی در روستای کهنه جلگه مانه و سملقان به دلیل احضار والدینش از سوی مدیر مدرسه، خود را در آغل گوسفندان حلقآویز کرد و به زندگی خود پایان داد.
۷ دی در یزد، «الف ـ ع» دانشآموز ۱۳ ساله مدرسه نمونه دولتی بافق یزد به دلیل افت تحصیلی، خود را به میله بارفیکس اتاق حلقآویز کرد و جان سپرد.
۱۹ دی در تهران، پسر ۱۱ سالهای در تهران با حلقآویز کردن خود را از چارچوب در بالکن به وسیله روسری مادرش به زندگی خود پایان داد. به گفته او، این دانشآموز که فصل امتحانات خود را میگذراند، اضطراب شدیدی داشت و وقتی در خانه تنها بوده، دست به چنین کاری زده است.
۲۲ دی در یزد، اختلاف خانوادگی باعث خودکشی و مرگ دانشآموز دختر پایه نهم در یزد شد، او از آخرین طبقه آپارتمان خود را به پایین پرتاب کرد.
طبق موراد اعلام شده که پیش از این در یکی از روزنامه های سراسری منتشر شده بود، از ۱۳ خودکشی رخ داده در سال تحصیلی جاری، چهار خودکشی در تهران، دو خودکشی در ارومیه و دو مورد در یزد و مابقی خودکشی ها در لرستان، مازندران، خراسان جنوبی، خراسان شمالی و کرمانشاه رخ داده است.
همچنین از ۱۳ خودکشی رخ داده، علت ۶ خودکشی مرتبط با افت تحصیلی، عدم قبولی در امتحانات یا کنکور و احضار والدین به مدرسه بوده است، علت سه مورد از این خودکشی ها، سرزنش والدین، خستگی از شرایط زندگی و دیدن فیلم در رابطه با خودکشی عنوان شده است و هنوز علت ۴ مورد اعلام نشده است.
خودکشیهای ناموفق که از دیدها پنهان میمانند
در این میان هستند دانش آموزانی که اقدام به خودکشی می کنند و خوشبختانه این عملشان موفقیت آمیز نیست؛ اما در عین حال آمار این اقدامها در هیچ کجا هم ثبت نمیشود و کسی هم به آنها رسیدگی نمی کند.
معلمی درباره مشاهداتش از خودکشی های ناموفق میگوید: «پنجم ابتدایی بود، تمام سرش شکاف هایی حاصل از تیغ زدن بود. معاون مدرسه هنگام تیغ زدن به سر و صورت خود پیدایش کرده بود، پانسمانش کردیم و خانواده اش را در جریان گذاشتیم».
«آن یکی چهارم ابتدایی بود، مچ دستش را باند پیچیده بود، خودکشی ناموفقی داشته؛ از او می پرسم چرا این کار را انجام داده ای، می گوید؛ خانواده ام به من بی توجه هستند می خواهم اینگونه توجه شان را جلب کنم. می گوید: دوستانم می گویند اگر برای آن ها یک اتفاق بد بیفتد حتما خودکشی می کنند».
این معلم ورزش می گوید: «باید تمام حواسم هنگام ساعات ورزش به سرویس های بهداشتی باشد که مبادا یک غفلت من موجب یک حادثه ناگوار شود».
هر بار که خبر خودکشی یکی از دانش آموزان منتشر می شود، علت این خودکشیها مواردی چون مردود شدن در امتحانات پایان سال، ناکامی در کنکور سراسری، پایین بودن نمره دروس و ترس از سرزنش شدن، خستگی از زندگی، دیدن فیلم هایی با مضمون خودکشی، احضار والدین از سوی مدیر مدرسه، افت تحصیلی، اضطراب شدید و اختلاف خانوادگی بیان می شود.
در این خصوص و به دنبال عدم پاسخگویی سریع کارشناسان وزارت آموزش و پرورش درباره علل و راهکارهای حل این معضل، به سراغِ یکی از جامعه شناسان رفتیم تا نظر او را در این باره بدانیم.
محمدعلی الستی جامعه شناس میگوید: دورهای را تجربه می کنیم که زندگی نسل جدید از مسیر طبیعی فاصله زیادی گرفته است. مسیری که نسل های پیشین طی کرده اند البته از نظر رفاه و تکنولوژی در شرایط بدتری قرار داشته اما آنان مسیری طبیعی را طی کردند و این مسیر طبیعی در روزگار امروز از کودکان و نوجوانان ما دریغ شده است.
وی افزود: دوران کودکی در حال حذف شدن است و فرزندان ما ناگهان پا به بزرگسالی می گذارند.
الستی تصریح میکند: کودکان امروز به گونهای بی حد و مرز به اطلاعات دسترسی دارند. ممکن است کودکان و نوجوانان ما خیلی از مسائل را متوجه شوند اما شرایط روحی متناسب را برای حل و هضم آن موضوعها نداشته باشند.
فضای بازی برای کودکان فراهم نیست
این جامعه شناس میگوید: فشارهایی بر روی نونهالان و نوجوانان وجود دارد؛ از مسائل اقتصادی گرفته تا فشارهایی که والدین و معلمان بر روی بچهها وارد میکنند تا شاید نتیجه بهتری کسب کنند.
الستی خاطرنشان میکند: فرزندان ما احتیاج دارند در یک فضای باز جهان خارج را تجربه کنند. در گذشته خانواده هایی که درآمد کمتری داشتند، بچههایشان در کوچه با همبازی های خود ارتباط برقرار می کردند، فرزندان خانوادههای متمکنتر در حیاط خانه مشغول به بازی بودند اما امروز با آپارتمان نشینی فضای بازی برای کودکان فراهم نیست.
وی ادامه میدهد: دوستیها تغییر فاز داده است و خیلی سریع اتفاق میافتد و سریع نیز قطع میشود. بچهها یاد میگیرند در دوست داشتن همه چیز تنوع طلب باشند. دل بستگی و وابستگی های معنوی ای که بستر لازم را برای رشد فرزندانمان فراهم می کند از او دریغ می شود و در یک انبوه تنهایی به زندگی خود ادامه می دهد. شاید اطراف کودکانمان شلوغ باشد اما آدمها چندان ارتباطی با او ندارند. در مدرسه با دوستان، اطرافیان و اعضای خانواده ارتباط موثری ندارد و در تنهایی خود به سر می برد و این فضاهای مجازی نیز به این فضا دامن می زند و فرد هنگامی که از محیط انسانی خود جدا می شود برای خود حبس انفرادی ایجاد می کند.
کار گروهی در آموزش و پرورش نفی می شود
این جامعه شناس میگوید: بالاترین عامل خودکشی در بین ملت ها، خودکشی کسانی بوده که از محیط اجتماعی خود دور مانده اند. زمینه های خودکشی در کودکان و نوجوانان معمولا اجتماعی و محیط انسانی است که به شکل های مختلف اتفاق می افتد. در خانواده ها افراد دور هم هستند اما با هم نیستند و هر کسی سرگرم بازی با تلفن همراهش است و کمترین ارتباط کلامی را برقرار می کنند.
وی تاکید کرد: در وزارت آموزش و پرورش نیز کار گروهی نفی می شود، تلاش کودک برای پیدا کردن جواب، اسمش تقلب نامیده می شود. کیف مابین دانش آموزان در هنگام امتحانات می گذارند تا آن ها نتوانند برگه یکدیگر را ببینند. هنگامی که دانش آموزان دور هم جمع شده اند معاون مدرسه پشت بلندگو فریاد می زند؛ «اون گوشه چه خبره که دور هم جمع شده اید گویی حکومت نظامی است و اجتماع بیشتر از دو نفر ممنوع است».
الستی ادامه می دهد: از کار و نمره گروهی خبری نیست. زندگی گروهی را بچه ها تجربه نمی کنند. فرزندانمان در نظام اجتماعی و نظام تکنولوژیک، کار گروهی را تجربه نمی کنند و تک روی را فرا می گیرند.
وی بیان کرد: هر پدیده ای درباره نوجوانان داریم، نباید به دنبال علت باشیم، چرا که در تحلیلگرایی مشکل داریم و عادت کرده ایم برای پدیده ها دنبال علت بگردیم. واقعا پدیده ها علت ندارند بلکه عواملی هستند که بر وقوع یک پدیده تاثیر میگذارد.
الستی تصریح کرد: الگوهای زیادی از جمله موسیقی و فیلم نیز بر روی رفتار نوجوانان تاثیر می گذرد و در سیستم خودآگاه و ناخودآگاه افراد نفوذ می کند.
اعتراض دانشآموزان سرکوب میشود
وی تاکید کرد: انسان با انتقاد، آمادگی پذیرش تغییر عوامل بیرونی را پیدا می کند. انسان وقتی نمی تواند انتقاد کند؛ نمی تواند در جهان بیرون تغییر ایجاد کند لذا سعی می کند تغییر را در تخیل خود ایجاد کند. گرایش به بسیاری از مواد مخدر و توهم زا یکی از عوارض جامعه ای است که انتقاد در آن پرورش داده نمی شود و یکی دیگر از عوارض، خودکشی است. وقتی فرد نتواند به عوامل بیرونی اعتراض خود را منتقل کند بسیار احتمال دارد این فشار به خودکشی منجر شود. مدرسه و خانواده کار گروهی و انتقاد را نه تنها پرورش نمی دهند بلکه سرکوب هم می کنند.
به هر روی با توجه به آنچه در این گزارش بیان شد، باید به دنبال چارهای برای حل این معضل و جلوگیری از رخدادهایی اینچنینی بود. بیشک مهمترین وظیفه را در این باره وزارت آموزش و پرورش دارد که باید برنامه درستی برای مقابله با چنین معضلهایی ارائه کند. در این میان خانوادهها نیز باید هوشیار باشند و زمان بیشتری را به کودکانشان اختصاص دهند.
http://alef.ir/
کیسه ی خروج متدی است که کتاب آن را یکی از مسالمت ترین روش ها توصیف کرده و همان طور که در پایان مطلب خواهید دید، نمره ی قابل قبولی در تمام زمینه ها به دست می آورد. من در اینجا روش کیسه ی خروج + قرص خواب آور را توضیح می دهم و روش کیسه ی خروج + گاز هلیوم در جای دیگر توضیح داده خواهد شد. اثر کربن دی اکسید: علت ساده اینکه هیچ کس نمی تواند با حبس نفس خود، خودکشی کند این است که بدن به بالا رفتن میزان کربن دی اکسید واکنش نشان می دهد و نه به نبود اکسیژن. پس اگر شما بتوانید سطح اکسیژن را در فضای تنفسی کاهش دهید بی آنکه سطح کربن دی اکسید بالا رود و یا اینکه واکنش بدن را مهار سازید،
قیمت جان آدمی ارزان شده است. کافی است نگاهی به صفحه حوادث روزنامهها بیندازید آن وقت متوجه میشوید که با پرداخت 500 تومان و گرفتن یک عدد قرص برنج میتوان در زمره اموات قرار گرفت و به دنیای دیگر کوچ کرد.
خودکشی این روزها در دسترسترین راه برای رسیدن به مرگی خودخواسته است. سازمان پزشکی قانونی در آخرین آمار خود از مرگ 116 نفر در 4 استان کشور خبر داده که بلعیدن قرص برنج را به عنوان راهکاری برای خلاص شدن از شر مشکلاتشان انتخاب کرده بودند.
بر اساس آمار این سازمان در 4 ماهه نخست امسال استانهای تهران، مازندران، گیلان و لرستان بیشترین رشد مرگ را نسبت به سال گذشته داشتهاند.
طی این مدت 17 نفر در مازندران،19 نفر در لرستان،33 نفر درگیلان و 47 نفر در تهران جان خود را بر اثر استفاده از قرص برنج از دست داده ا ند. این در حالی است که در مدت مشابه در سال گذشته در استانهای مازندان 5 نفر، در لرستان 6 نفر، در گیلان 21 نفر و در تهران 66 نفر با قرص برنج خودکشی کرده بودند.
اما نکته مهم این است که به رغم تمام محدودیتهایی که برای عرضه اقلامی چون قرص برنج در کشور ایجاد شده این مواد به راحتیدر استانهای شمالی در دسترس بوده و با پرداخت 500 تومان میتوان در کمتر از یک دقیقه صاحب یکی از این قرصها شد.
اما دسترسی به قرص برنج که به عنوان یکی از کشندهترین مواد از آن نام برده میشود در شهری مثل تهران مشکلتر و گرانتر است. خیابان ناصر خسرو به داروهای قاچاق و تاریخ مصرف گذشته معروف است اما با کمی جستوجو در این خیابان میتوان اقلام مربوط به خودکشی را پیدا کرد.
کافی است فروشنده به خریدار اطمینان دهد آن وقت است که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را با گرانترین قیمت و با قسم خوردن به جان زن و بچهای که ندارد به تو قالب میکند و در کمتر ا ز چند ثانیه ناپدید میشود. به گونهای که شک میکنی تا چند لحظه گذشته فروشندهای که برای فروش دست از سرت بر نمیداشت اصلا وجود خارجی داشته یانه. اما دستیابی به بهترین نوع قرص برای خودکشی هم دردسرهایی دارد.
یک فروشنده ادعا میکند که قرص سیانوری که در اختیاردارد از بهترین نوع دربازار است و به هیچ عنوان راضی نمیشود از قیمت 80 هزار تومان پایین بیاید و میگوید قرص را به«شرط»میفروشم. به شرطی که هیچ ناخالصی نداشته باشد و با کمترین درد از دنیا راحت شوی، اما وقتی متوجه میشود این مقدار پول در دست و بالم ندارم راهش را میکشد و میرود.
فروشنده بعدی اما کمی خوش انصافتر است، قرص با کمی«ناخالصی»را به قیمت 45 هزار تومان برای فروش گذاشته و خیالم را راحت میکند که این درصد ناخالصی به اندازهای نیست که باعث شود نمیرم.
این نکته را هم متذکر میشود که براساس تجربیاتی که دارد! بهترین زمان مصرف این قرص میان وعدههای غذایی است چرا که قرص با غذا مخلوط شده و احتمال زنده ماندن را ضعیف میکند. مرد میانسالی که کمی دورتر ایستاده و مدام زیر نظرمان دارد وقتی مطمئن میشود قرص را نخریدهام، اشاره میکند تا به طرفش بروم. وقتی از نیتم برای خریدن قرص باخبر میشود سر نصیحت را باز میکند.
مرد که حالا میدانم نامش احسان است ژستی پدرانه به خود میگیرد و نصیحتم میکند که بهجای خودکشی به فکر زندگی باشم و به روزهای خوشی فکر کنم که در آینده در انتظارم است. بعد سری به تاسف تکان میدهد و میگوید سالهای اولی که به فروش دارو در این خیابان روی آورده بوده، سیانور و قرصهای والیوم مهمترین وسیله برای خودکشی بوده اما این سالها کمتر کسی برای خرید قرص والیوم مراجعه میکند و سیانور به همراه قرص برنج بعد از خرید طناب برای دار زدن، به یک مد برای خودکشی تبدیل شده است.
مرد از عذاب وجدانی میگوید که از سالهای قبل و بعد از فروش قرصهای سیانور رهایش نکرده و هنوز ادامه دارد و تاکید میکند که اگر چه سالهاست چیزی برای خودکشی به خریداران عرضه نمیکند اما مدام از کابوسهایی رنج میبرد که فکر میکند بیارتباط به افرادی نیست که از او سیانور خریدهاند و از سرنوشت شان بیاطلاع است. اما در عین حال میگوید که اگر آشنایی در شمال کشور داشته باشم به راحتی میتوانم هر تعداد قرص برنج که بخواهم بدون کوچکترین مشکلی تهیه کنم.
http://fararu.com