« من، ساناز، دانش آموز مدرسه فرزانگان امین اصفهان - در دانشگاه شریف تهران قبول میشوم...» این احتمالا آخرین آرزوی ساناز بوده؛ همان آرزویی که او را به کشتن داده. ساناز زودتر از 2 جوان دیگر خودکشی کرده بود اما خبرش از همه دیرتر به روزنامه ها رسید. علت تاخیر هم تلاش یک مؤسسه آموزشی برای پاککردن رد پایش از ماجرا بود.
ساناز روز هفتم فروردین در کنکور آزمایشی شرکت میکند و فردای آن روز با نتیجه نه چندان خوبی مواجه میشود و آرزوی بزرگش را نقش بر آب میبیند. بعد از این اتفاق لابد ساناز به این نتیجه میرسد که با کارنامه نهچندان خوب کنکور آزمایشی، زندگی دیگر ارزش ندارد و تصمیم به خودکشی میگیرد. روز حادثه، ساناز خودش را یک دانشجوی معماری جا میزند و به این بهانه که میخواهد از ساختمانها عکاسی کند، نگهبان ساختمان روبهروی مؤسسه آموزشی را راضی میکند که در پشت بام را برایش باز کند. چند دقیقه بعد، ساناز از بالای ساختمان خودش را پرت میکند و تمام.
خودکشی بهخاطر نتیجه کنکور آزمایشی به نظر کمی مسخره میرسد، اما واقعیت پیدا کرده. مشکلی بهوجود آمده و شخص خودش را در حل آن ناتوان میبیند، پس راحتترین راه، یعنی خودکشی را انتخاب میکند. مسئله به این سادگی، برای یک دانشآموز پیشدانشگاهی به سرعت تبدیل به یک بحران روحی شده و او را تا مرز خودکشی پیش برده.
دکتر نوربالا ، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران و رئیس کارگروه خودکشی همایش «اسلام و آسیبهای اجتماعی» سازمان بهزیستی میگوید: «خودکشی بیماری نیست، علامت بیماری است؛ مثل تب که میتواند علامت بیماریهای مختلفی باشد. حالا این بیماری ممکن است یک سرماخوردگی معمولی باشد یا یک تومور سرطانی». در مورد خودکشی هم همینطور است؛ خودکشی ممکن است به خاطر یک مشکل پیش پا افتاده مضحک باشد یا مثلا بهخاطر یک بیماری لاعلاج اما تقریبا تمام کسانی که خودکشی کردهاند دچار مشکلات روانی بودهاند.
دکتر نوربالا هم این عقیده را تایید میکند: «بیش از 90درصد از کسانی که خودکشی میکنند، از بیماریهای روانی رنج میبرند. افسردگی مهمترین این بیماریهاست. وقتی کسی افسرده میشود، نسبت به زندگی بدبین میشود، ناامید میشود و احساس پوچی میکند. در اکثر موارد هم این بیماری با نشانههایی بروز میکند. تغییرات خلقی، کمحرفی، کماشتهایی و حرفهای ناامیدانه معمولا چند روز قبل از خودکشی دیده میشوند». در مورد ساناز هم این علائم در حد زیاد بروز کردهاند اما متاسفانه اطرافیاناش متوجه وضعیت روحی او نشدهاند.
ساناز شب قبل از حادثه از مادرش پرسیده بود که آیا خدا کسانی را که خودکشی بکنند، میبخشد یا نه؟ حتی چند ساعت قبل از حادثه هم ساناز از مشاورش در مؤسسه در مورد رفتن به پشتبام ساختمان سؤال کرده بود اما نه مادرش و نه مشاور، متوجه چیزی نمیشوند و همه چیز تمام میشود.
دانشجوی ساکت
برخلاف ساناز که چند روز در مورد این موضوع فکر کرده بود و تغییرات روحیاش در رفتارش مشهود بود، شهروز - دانشجوی دکترای شیمی دانشگاه شهید بهشتی تهران - به صورت کاملا ناگهانی تصمیم به خودکشی گرفته. کسانی که شهروز را میشناختند، حتی تصور نمیکردند که او چنین کاری کرده باشد.
شهروز چند سالی بود که با دانشگاه و بهخصوص با یک استاد دچار مشکل شده بود. پذیرش او در مقطع دکترا بهخاطر گیر دادنهای استاد در مصاحبه آزمون، چند سال به تاخیر افتاده بود. روز حادثه، شهروز پیش استاد میرود و اظهار میکند که بهخاطر نداشتن توانایی مالی نمیتواند رساله دکترای خود را در موعد مقرر تمام کند. استاد در حضور دانشجویان دیگر او را مسخره میکند و میگوید: «تو با این اوضاع اصلا برای چه زندهای؟!». شهروز هم جواب میدهد: «پس خودم را میکشم که خیال شما راحت شود».
هیچکس فکرش را نمیکرد که شهروز این حرف را جدی گفته باشد. به نظر میرسید این یک کلکل ساده بین استاد و دانشجو بوده اما شهروز بلافاصله به آزمایشگاه میرود، سیانور درست میکند و میخورد. شهروز در حیاط دانشکده خون بالا میآورد و جلوی چشم بقیه دانشجوها میمیرد. مرگ شهروز برای کسانی که شاهد آن بودند، ضربه بزرگی بود. خیلی از دانشجویانی که در حیاط مرکزی دانشکده بودند، تا مدتها نتوانستند در کلاسها حاضر شوند. از همه عجیبتر این بود که شهروز را همه به آرامی و بردباری میشناختند.
دکتر نوربالا در مورد این اتفاق میگوید: «افسردگی شایعتری دگی شایعترین بیماری منجر به خودکشی است. آدمهای افسرده هم معمولا با ل این مورد دست به یک کار ناگهانی میزنند. دیگران خبر نداشتهاند اما این شخص حتما مدتها با مسائل روحی دست به گریبان بوده و به خودکشی فکر کرده بوده». نتیجه یک افکارسنجی توسط سازمان ملی جوانان نشان میدهد که بیش از 75درصد جوانها به خودکشی فکر کردهاند. آمار وحشتناکی است؟ نه، چون از این همه، فقط عده بسیار کمی فکرشان را تبدیل به تصمیم میکنند که تعداد آن هم دقیقا معلوم نیست.
اعضای کارگروه خودکشی این همایش همگی معتقدند در این زمینه آمار درستی وجود ندارد. دلیلش هم این است که این موضوع متولی ندارد. «ازدواج و طلاق آمار دقیقی دارند چون بالاخره گذر همهشان به دفتر ثبت میافتد. ایدز و وبا را هم مراکز درمانی موظف به گزارش هستند اما خودکشی هیچ جا ثبت نمیشود. آمار پزشک قانونی هم که فقط خودکشیهای موفق را دارد. در تهران هم آنهایی را که قرص میخورند، میبرند لقمان اما بقیهاش چی؟». با این حال وزارت کشور، هر سال آماری در مورد خودکشی به تفکیک استانهای کشور اعلام میکند که فعلا تنها آمار قابل استناد است.
آمار اقدام به خودکشی با آمار خودکشیهای موفق (یعنی منجر به مرگ) خیلی متفاوت است. از بین تمام کسانی که اقدام به خودکشی میکنند، فقط 2درصد میمیرند. این موضوع در مورد دخترها و پسرها هم متفاوت است. میزان اقدام به خودکشی در دخترها بیشتر از پسرهاست اما پسرها بیشتر میمیرند. دلیل این اختلاف، هم به انگیزههای خودکشی برمیگردد و هم به روشهای آن.
خودکشی در دخترها معمولا نمایشی است و برای جلب توجه اطرافیان صورت میگیرد اما پسرها واقعا برای تمام کردن زندگی، خودشان را میکشند.جوان دانشجوی دیگری که در همدان خودش را کشته، از اسلحه استفاده کرده. کسی نمیداند این دانشجو اسلحه گرم را از کجا آورده. او تا ترم چهارم در دانشگاه تربیت معلم درس خوانده بود و تا این زمان در آزمون گزینش برای تدریس ناکام مانده بود. او میتوانست فعلا به تحصیلش در دانشگاه ادامه دهد اما گویا بیش از این صبر نداشته.
آن روز، او دقایقی قبل از شروع کلاس در میان محوطه با اسلحه اقدام به خودکشی میکند اما حتی در این کار هم ناکام میماند. او به اغما میرود و به بیمارستان منتقل میشود و تا حالا هم خبری از به هوش آمدن یا مردن او منتشر نشده. این دانشجوی همدانی، تنها 20 سال داشته است؛ سنی که به نظر میرسد جزو بهترین سالهای زندگی است اما خودکشی این تصور را بههم میریزد. در تمام دنیا، بیشترین آمار خودکشی مربوط به جوانها (18 تا 34 سال) و سالمندان (بالای 60 سال) است.
خودکشی سالمندان به قضیه تنهایی و بیماری و بیکسی و این طور چیزها برمیگردد که در مملکت ما -لااقل هنوز- آمار پایینی دارد اما در رده سنی جوان همگام با همه دنیا هستیم. حدود 70 درصد کل خودکشیها در ایران مربوط به رده سنی جوان است. جوانها معمولا فوری احساساتی و هیجانی میشوند و در مقابل کوچکترین بالا و پایینی تعادلشان را از دست میدهند؛ نمونهاش همین 3جوانی هستند که سر مسائل سادهای ناگهان احساس کردهاند دنیا تمام شده و خودشان را به کشتن دادهاند.
آخرین گناه
روانشناسها یک اصل کلی برای پیشگیری از چنین اتفاقاتی دارند؛ بردباری، توکل و امیدواری. ایمان قوی هم عامل مهمی در کنترل چنین آسیبهایی به حساب میآید. اسلام در مورد خودکشی نظر قاطعی دارد و این نظر را در برخی آیات و روایات میشود دید.
حجتالاسلام خطیب، یکی از اعضای کارگروه خودکشی است که روی مسئله خودکشی از منظر اسلام کار میکند؛ «منابع اسلامی در مورد خودکشی خیلی محدودند. این محدودیت، هم به این خاطر است که آن موقع خودکشی رایج نبوده و هم اینکه حتی در منابع اسلامی سعی میشده در مورد این موضوع با احتیاط و محدود صحبت شود».
در قرآن در چند آیه به خودکشی اشاره شده؛ مثل آیه29 سوره نساء که میگوید: «با دست خودتان، خودتان را به هلاکت نیندازید». با تکیه بر همین آیهها، خودکشی عملی حرام است.نکتهای که حجتالاسلام خطیب به آن اشاره میکنند، این است که پیامبر(ص) در مواجهه با خبر خودکشی شخصی، بسیار پرس و جو کردند که مبادا خبر اشتباه بوده باشد.
این عکسالعمل نشان میدهد که اسلام در این مورد نمیخواهد آبروی کسی پایمال شود. حجتالاسلام خطیب میگوید: «آدمهایی که خودشان را میکشند، برای رهایی از رنج و ناامیدی دست به این کار میزنند، در حالی که در روایات بسیاری آمده است که خودکشی پایان رنج نیست بلکه اول عذاب شماست».
سقوط از ارتفاع آرزوها واقعیت این است که علت اصلی خودکشی، ناامید شدن از آینده و بدبینی به گذشته است. این ناامیدی ممکن است فقط برای چند لحظه بوده باشد اما آخر و عاقبت یک نفر و خانوادهاش را میتواند عوض کند. خیلی از خانوادههایی که فرزندانشان خودکشی کردهاند، ناچار میشوند از ترس آبرو بگویند که آنها تصادفی فوت کردهاند.
آمار سازمان ملی جوانان، دلایل اصلی خودکشی در بین جوانان ایرانی را این چند مورد دانسته: عوامل اقتصادی- اجتماعی، شکستهای تحصیلی، اختلالات روانی، گرفتاریهای خانوادگی، شکست در عشق، مرگ نزدیکان و برخورد ناشایست اجتماعی. این دلایل همه میتوانند علتی برای ناراحتی باشند اما کدام یک از اینها به بر باد دادن آرزوهای یک نفر و نزدیکاناش میارزد؟
تصور غیر علمی من این است که افراد در زندگی از نقطه ای که ما به آن نگاه می کنیم
سه دسته اند. دسته اول افرادی هستند که ذاتا افرادی شاد هستند. این افراد در سخت
ترین شرایط نیز روحیه خود را حفظ می کنند و حتی اگر غمگین شوند بسیار زود به حالت
عادی وذاتی خود باز میگردند. دسته دوم افرادی هستند از دسته اول بسیار متفکر ترند
و ذاتا غمگین هستند. این افراد در قلمرو اندیشه ی خود مسائل را بیش از حد تجزیه و
تحلیل می کنند و چون زندگی تو در تو تر از آن است که انسان به ژرف آن دست یابد نا
امید از جستجوی بی نتیجه خویش به خودشان باز میگردند که البته غمگین ترین پناهگاه
جهان است. این افراد هرچه میکنند شاد شوند نمی توانند و درست بر خلاف دسته قبل
شادی های کوتاهی دارند و دوباره به خود غمگینشان باز می گردند. بیشتر شاعران و
دانشمندان در این دسته هستند. افرادی که دست به خودکشی می زنند از این دسته هستند.
اما دسته سومی هم وجود دارد که در اکثریت هستند. این افراد خوشبختانه یا بدبختانه
به علت عدم تعقل نه شادی های واقعی دارند و نه غم های واقعی. اگر از ایشان در
ارتباط با هدف زندگی سوال شود محدود به رفتن دانشگاه، ازدواج، پیدا کردن کار خوب و
خرید ماشین یا خانه می شوند.
خودکشی و روش های مرسوم
به
هر طریقی و به هر وسیله ای که یک فرد با قصد قبلی اقدام به خودکشی کند یک روش
خودکشی گفته می شود. در زیر نمونه ی روش هایی که تابحال برای خودکشی استفاده شده
اند فهرست گردیده است. البته باید ذکر شود که اگر چه افرادی که احساسات متمایل به
خودکشی دارند به این گونه روش ها فکر می کنند، اما دست آخر اغلب آنها اقدام به
خودکشی نمی کنند(1).
روش های خودکشی را می توان بر اساس تداخل در روند حیات به دو گونه ی فیزیکی یا
شیمیایی تقسیم کرد. روش های فیزیکی معمولا با ازکار انداختن دستگاه تنفسی یا مرکز
سلسله اعصاب عمل میکنند در این روش ها معمولا یکی یا چند عضو کلیدی مربوط به این
بخش ها از بین می رود. از سوی دیگر در روش های شیمیایی تمرکز بر ایجاد تداخل جدی
در روند زیستی است مانند جلوگیری از تنفس سلولی یا کاهش ظرفیت هم آمیزی سلولی. روش
های شیمیایی برای خودکشی نشانه های پنهانی دارند درحالی که در روش های فیزیکی
نشانه ها آشکارند.
1.
شلیک کردن با اسلحه ی گرم
2. رگ زنی
2.1 بریدن رگ در محل مچ دست
2.2 بریدن رگ خواب در محل گردن
3. غرق شدن
4. خفگی (بهترین روش خودکشی)
5. برق گرفتگی
6. انفجار
7. حلق آویز کردن
8. انداختن خود جلوی وسایل نقلیه
9. سوانح رانندگی
10. پرت کردن خود از ارتفاع
11. مسمویت
11.1 مصرف بیش از اندازه ی دارو
11.2 گاز منوکسید کربن
11.3 مواد شوینده
12. خودسوزی
13. هارا-گیری یا سپوکو
14. نخوردن یا اعتصاب آب و غذا
15. بریدن سر
16. عملیات انتحاری
17. خودکشی غیرمستقیم
هر کدام از این موارد دارای توضیحات کامل و با جزئیات هستند ولی از آنجا که ممکن است دادن این اطلاع اثرات مخربی در افراد آسیب پذیر بگذارد از نوشتن جزئیات خودداری میکنم.
از آنجا که کسب آرامش و راحتی برای بشر، هدفی بسیار مهم و جدی به شمار میرود، لذا در طی قرن اخیر آدمی تلاشهای فراوانی کرده و روشهای گوناگونی را برای مقابله با بیماریهای روحی و روانی و ناآرامیها و نگرانیهای خود به کار برده است. اما تعمق در آنها مشاهده واقعیتهای بیرونی و موجود در عرصه زندگی فردی و اجتماعی، به خوبی نشان میدهد که بشر موفق نبوده است.
امروزه بسیاری از مردم جهان، غالباً از روشهایی برای کسب آرامش و راحتی در زندگی استفاده میکنند که ناکار آمده بوده و آنها را به مقصود نمیرساند. این روشهای نادرست که ما از آنها به عنوان روشهای کاذب نام میبریم، بسیار فراوان و متنوع هستند.
خودکشی
وقتی که آدمی همه راهها و روشهای کاذب کسب آرامش و راحتی را تجربه کرد و نتیجهای نگرفت- و حتی دچار مشکلات و ناآرامیهای بیشتری گردید- آخرین روش و راهکار ابلهانه و غیرمنطقی یعنی خودکشی را انتخاب میکند. این گزینش، در واقع پاک کردن صورت مساله است نه راهی برای حل مشکل!
تصور اینکه با خودکشی میتوان به راحتی و آرامش دائمی رسید، ناشی از بیاعتقادی بشر گمراه، به وجود خداوند متعال و روز قیامت و عالم پس از مرگ میباشد. انسان ضعیف- در صورت ناکامی- با انتخاب این روش، راهی را بر میگزیند که دیگر در دنیا نباشد تا مجبور به پاسخگویی بوده و عواقب انتخاب روش ناکار آمد خود را بر دوش کشد! او با این روش نه تنها آرامش را برای خود کسب نکرد، بلکه برای همیشه خود را از راحتی و آرامش محروم ساخت.
چگونه آدمی میتواند با خودکشی به راحتی و آرامش برسد، در حالی که امام صادق علیهالسلام
میفرماید: «مَن قَتَلَ نَفسَهُ مُتَعَمِّداً فَهُوَ فِی نَارِ جَهَنَّمَ خَالِداً فِیها؛ آنکه عمداً خود را بکشد، برای همیشه در آتش دوزخ خواهد بود».
ساحت مقدس مومن، او را از مرگ با شیوه خودکشی به دور میدارد. امام علی علیهالسلام میفرماید: «اِنَّ المُؤمِنَ یَبتَلِی بکُلِ بَلِیَّةٍ وَ یَموتُ بکُلِ مِیتَةٍ اِلا اَنَّهُ لا یَقتُلُ نَفسَهُ؛ مومن به هر بلایی گرفتار میشود و به هر شکلی میمیرد اما هیچگاه خودکشی نمیکند».