از خودکشی تا زندگی

ســـلام دوستان از اینکه این وبلاگ رو انتخاب کردید ممنونم

از خودکشی تا زندگی

ســـلام دوستان از اینکه این وبلاگ رو انتخاب کردید ممنونم

آیا در قران خودکشی کردن نهی شده لطفا به آیات قران استناد کنید

خودکشی از گناهان کبیره است و تنها گناهی است که چه بسا هیچ گاه فرصت توبه و جبران ندارد.
از دیدگاه اسلام مالک همه چیز از جمله انسان ، خداوند است . اوست که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا که او رخصت دهد، مجاز و جایى که او اذن ندهد، غیرمجاز است.
از جمله موارد، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتى بین خودکشی و دیگر کشى نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگرى است. خدا انسان را از این امر برحذر داشته، مى‏فرماید: «من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فى الارض و فکانما قتل الناس جمیعا؛ (1) آن کس که انسانى را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد، گویا همه مردم را کشته است». مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوى با مرگ و حیات اجتماع نیست، اما شباهتى به آن دارد، ازاین‏رو در جایى که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه است.
در نگرش الهى، از آن جا که خداوند خالق انسان است و تمام هستى او از خدا است، هیچ کسى نه حق کشتن دیگرى را دارد و نه حق کشتن خود را. این بدان جهت است که از دیدگاه اسلام و همه مکاتب الهى، حیات موهبتى الهى و حقى خدادادى است. ازاین‏رو هرگاه این حق وسیله‏اى براى قتل نفوس دیگر یا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته حاکم بر جامعه شود و افرادى در صدد محاربه با نظام الهى برآیند، این حق به نفع دیگران سلب مى‏شود، (2)
بنابراین در نگرش الهى «حق حیات» عطاى الهى است که مسئولانه به انسان عطا شده است. پس باید اولاً در حفظ آن مراقب بود؛ چه این که «حیات» فقط «حق» افراد نیست بلکه حفظ آن، «تکلیف» آنان نیز مى‏باشد.
ثانیا: چون مالک اصلى این حق خداوند متعال است و در مواردى که این عطاى الهى، باعث سوء استفاده افرادى واقع شود، از آنان سلب مى‏شود (مانند حکم قصاص، رجم یا اعدام که خشونت‏هاى قانونى مى‏باشند). هم او که «حیات» را داده است مى‏گوید: در این موارد «باید سلب نمود».
با توجه به تحلیل مذکور به یک آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید «خودکشى» اشاره مى‏شود. خداوند مى‏فرماید: «ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نملیه نارا و کان ذلک على الله یسیرا؛
خود را مکشید زیرا خداوند به شما مهربان است. هر کس چنین کارى را از روى عداوت و ستم انجام بدهد، به زودى او را در آتش مى‏اندازیم و این کار براى خدا آسان است»،(3)
 

http://www.pasokhgoo.ir

این پایان رنج نیست

قصه همه آنهایی که خودکشی کرده‏اند، یکی است؛ آنها فکر می کردند به آخر خط رسیده‏اند در حالی که نمی‏دانستند چه چیزی در انتظارشان است.

« من، ساناز، دانش ‏آموز  مدرسه فرزانگان امین اصفهان - در دانشگاه شریف تهران قبول می‏شوم...» این احتمالا آخرین آرزوی ساناز بوده؛ همان آرزویی که او را به کشتن داده. ساناز زودتر از 2 جوان دیگر خودکشی کرده بود اما خبرش از همه دیرتر به روزنامه ‏ها رسید. علت تاخیر هم تلاش یک مؤسسه آموزشی برای پاک‌کردن رد پایش از ماجرا بود

 ساناز روز هفتم فروردین در کنکور آزمایشی شرکت می‏کند و فردای آن روز با نتیجه نه چندان خوبی مواجه می‏شود و آرزوی بزرگش را نقش بر آب می‏بیند. بعد از این اتفاق لابد ساناز به این نتیجه می‏رسد که با کارنامه نه‌چندان خوب کنکور آزمایشی، زندگی دیگر ارزش ندارد و تصمیم به خودکشی می‏گیرد. روز حادثه، ساناز خودش را یک دانشجوی معماری جا می‏زند و به این بهانه که می‏خواهد از ساختمان‏ها عکاسی کند، نگهبان ساختمان روبه‌روی مؤسسه آموزشی را راضی می‏کند که در پشت بام را برایش باز کند. چند دقیقه بعد، ساناز از بالای ساختمان خودش را پرت می‏کند و تمام.

خودکشی به‌خاطر نتیجه کنکور آزمایشی به نظر کمی مسخره می‏رسد، اما واقعیت پیدا کرده. مشکلی به‌وجود آمده و شخص خودش را در حل آن ناتوان می‏بیند، پس راحت‏ترین راه، یعنی خودکشی را انتخاب می‏کند. مسئله به این سادگی، برای یک دانش‏آموز پیش‏دانشگاهی به سرعت تبدیل به یک بحران روحی شده و او را تا مرز خودکشی پیش برده.

 دکتر نوربالا ، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران  و رئیس کارگروه خودکشی همایش «اسلام و آسیب‏های اجتماعی»  سازمان بهزیستی می‏گوید: «خودکشی بیماری نیست، علامت بیماری است؛ مثل تب که می‏تواند علامت بیماری‏های مختلفی باشد. حالا این بیماری ممکن است یک سرماخوردگی معمولی باشد یا یک تومور سرطانی». در مورد خودکشی هم همین‏طور است؛ خودکشی ممکن است به خاطر یک مشکل پیش پا افتاده مضحک باشد یا مثلا به‌خاطر یک بیماری لاعلاج اما تقریبا تمام کسانی که خودکشی کرده‏اند دچار مشکلات روانی بوده‏اند.

دکتر نوربالا هم این عقیده را تایید می‌کند: «بیش از 90درصد از کسانی که خودکشی می‏کنند، از بیماری‏های روانی رنج می‏برند. افسردگی مهم‏ترین این بیماری‏هاست. وقتی کسی افسرده می‏شود، نسبت به زندگی بدبین می‏شود، ناامید می‏شود و احساس پوچی می‏کند. در اکثر موارد هم این بیماری با نشانه‏هایی بروز می‏کند. تغییرات خلقی، کم‏حرفی، کم‏اشتهایی و حرف‏های ناامیدانه معمولا چند روز قبل از خودکشی دیده می‏شوند». در مورد ساناز هم این علائم  در حد زیاد بروز کرده‌اند اما متاسفانه اطرافیان‌اش متوجه وضعیت روحی او نشده‏اند.

ساناز شب قبل از حادثه از مادرش پرسیده بود که آیا خدا کسانی را که خودکشی بکنند، می‏بخشد یا نه؟ حتی چند ساعت قبل از حادثه هم ساناز از مشاورش در مؤسسه در مورد رفتن به پشت‌بام ساختمان سؤال کرده بود  اما نه مادرش و نه مشاور، متوجه چیزی نمی‏شوند و همه چیز تمام می‏شود.

دانشجوی ساکت 
برخلاف ساناز که چند روز در مورد این موضوع فکر کرده بود  و تغییرات روحی‏اش در رفتارش مشهود بود، شهروز - دانشجوی دکترای شیمی دانشگاه شهید بهشتی تهران - به صورت کاملا ناگهانی تصمیم به خودکشی گرفته. کسانی که شهروز را می‏شناختند، حتی تصور  نمی‏کردند که او چنین کاری کرده باشد.

شهروز چند سالی بود که با دانشگاه و به‌خصوص با یک استاد دچار مشکل شده بود. پذیرش او در مقطع دکترا  به‌خاطر گیر دادن‏های استاد در مصاحبه آزمون، چند سال به تاخیر افتاده بود. روز حادثه، شهروز پیش استاد می‏رود و اظهار می‏کند که به‌خاطر نداشتن توانایی مالی نمی‏تواند رساله دکترای خود را در موعد مقرر تمام کند. استاد در حضور دانشجویان دیگر او را مسخره می‏کند و می‏گوید: «تو با این اوضاع اصلا برای چه زنده‏ای؟!». شهروز هم جواب می‏دهد: «پس خودم را می‏کشم که خیال شما راحت شود».

هیچ‏کس فکرش را نمی‏کرد که شهروز این حرف را جدی گفته باشد. به نظر می‏رسید این یک کل‏کل ساده بین استاد و دانشجو بوده اما شهروز بلافاصله به آزمایشگاه می‏رود، سیانور درست می‏کند و می‏خورد. شهروز در حیاط دانشکده خون بالا می‏آورد و جلوی چشم بقیه دانشجوها می‏میرد. مرگ شهروز برای کسانی که شاهد آن بودند، ضربه بزرگی بود. خیلی از دانشجویانی که در حیاط مرکزی دانشکده بودند، تا مدت‏ها نتوانستند در کلاس‏ها حاضر شوند. از همه عجیب‏تر این بود که شهروز را همه به آرامی و بردباری می‏شناختند.

دکتر نوربالا در مورد این اتفاق می‏گوید: «افسردگی شایع‏تری دگی شایع‏ترین بیماری منجر به خودکشی است. آدم‏های افسرده هم معمولا با ل این مورد دست به یک کار ناگهانی می‏زنند. دیگران خبر نداشته‏اند اما این شخص حتما مدت‏ها با مسائل روحی دست به گریبان بوده و به خودکشی فکر کرده بوده». نتیجه یک افکارسنجی توسط سازمان ملی جوانان نشان می‌دهد که بیش از 75درصد جوان‏ها به خودکشی فکر کرده‏اند. آمار وحشتناکی است؟ نه، چون از این همه، فقط عده بسیار کمی فکرشان را تبدیل به تصمیم می‏کنند که تعداد آن هم دقیقا معلوم نیست.

اعضای کارگروه خودکشی این همایش همگی معتقدند در این زمینه آمار درستی وجود ندارد. دلیلش هم این است که این موضوع متولی ندارد. «ازدواج و طلاق آمار دقیقی دارند چون بالاخره گذر همه‏شان به دفتر ثبت می‏افتد. ایدز و وبا را هم مراکز درمانی موظف به گزارش هستند اما خودکشی هیچ جا ثبت نمی‏شود. آمار پزشک قانونی هم که فقط خودکشی‏های موفق را دارد. در تهران هم آنهایی را که قرص می‏خورند، می‏برند لقمان اما بقیه‏اش چی؟». با این حال وزارت کشور، هر سال آماری در مورد خودکشی به تفکیک استان‏های کشور اعلام می‏کند که فعلا تنها آمار قابل استناد است.

 آمار اقدام به خودکشی با آمار خودکشی‏های موفق (یعنی منجر به مرگ) خیلی متفاوت است. از بین تمام کسانی که اقدام به خودکشی می‏کنند، فقط 2درصد می‏میرند. این موضوع در مورد دخترها و پسرها هم متفاوت است. میزان اقدام به خودکشی در دخترها بیشتر از پسرهاست اما پسرها بیشتر می‏میرند. دلیل این اختلاف، هم به انگیزه‏های خودکشی برمی‏گردد و هم به روش‏های آن.

خودکشی در دخترها معمولا نمایشی است و برای جلب توجه اطرافیان صورت می‏گیرد اما پسرها واقعا برای تمام کردن زندگی، خودشان را می‏کشند.جوان دانشجوی دیگری که در همدان خودش را کشته، از اسلحه استفاده کرده. کسی نمی‏داند این دانشجو اسلحه گرم را از کجا آورده. او تا ترم چهارم در دانشگاه تربیت معلم درس خوانده بود و تا این زمان در آزمون گزینش برای تدریس ناکام مانده بود. او می‏توانست فعلا به تحصیلش در دانشگاه ادامه دهد اما گویا بیش از این صبر نداشته.

آن روز، او دقایقی قبل از شروع کلاس در میان محوطه با اسلحه اقدام به خودکشی می‏کند اما حتی در این کار هم ناکام می‏ماند. او به اغما می‏رود و به بیمارستان منتقل می‏شود و تا حالا هم خبری از به هوش آمدن یا مردن او منتشر نشده. این دانشجوی همدانی، تنها 20 سال داشته است؛ سنی که به نظر می‏رسد جزو بهترین سال‏های زندگی است اما خودکشی این تصور را به‌هم می‌ریزد. در تمام دنیا، بیشترین آمار خودکشی مربوط به جوان‏ها (18 تا 34 سال) و سالمندان (بالای 60 سال) است.

خودکشی سالمندان به قضیه تنهایی و بیماری و بی‏کسی و این طور چیزها برمی‏گردد که در مملکت ما -لااقل هنوز- آمار پایینی دارد اما در رده سنی جوان همگام با همه دنیا هستیم. حدود 70 درصد کل خودکشی‏ها در ایران مربوط به رده سنی جوان است. جوان‏ها معمولا فوری احساساتی و هیجانی می‏شوند و در مقابل کوچک‏ترین بالا و پایینی تعادل‏شان را از دست می‏دهند؛ نمونه‏اش همین 3جوانی هستند که سر مسائل ساده‏ای ناگهان احساس کرده‏اند دنیا تمام شده و خودشان را به کشتن داده‏اند.

آخرین گناه 
روان‌شناس‏ها یک اصل کلی برای پیشگیری از چنین اتفاقاتی دارند؛ بردباری، توکل و امیدواری. ایمان قوی هم عامل مهمی در کنترل چنین آسیب‏هایی به حساب می‏آید. اسلام در مورد خودکشی نظر قاطعی دارد و این نظر را در برخی آیات و روایات می‏شود دید.

حجت‏الاسلام خطیب، یکی از اعضای کارگروه خودکشی است که روی مسئله خودکشی از منظر اسلام کار می‏کند؛ «منابع اسلامی در مورد خودکشی خیلی محدودند. این محدودیت، هم به این خاطر است که آن موقع خودکشی رایج نبوده و هم اینکه حتی در منابع اسلامی سعی می‏شده در مورد این موضوع با احتیاط و محدود صحبت شود».

در قرآن در چند آیه به خودکشی اشاره شده؛ مثل آیه29 سوره نساء که می‏گوید: «با دست خودتان، خودتان را به هلاکت نیندازید». با تکیه بر همین آیه‏ها، خودکشی عملی حرام است.نکته‏ای که حجت‏الاسلام خطیب به آن اشاره می‏کنند، این است که پیامبر(ص) در مواجهه با خبر خودکشی  شخصی، بسیار پرس و جو کردند که مبادا خبر اشتباه بوده باشد.

این عکس‏العمل نشان می‏دهد که اسلام در این مورد نمی‏خواهد آبروی کسی پایمال شود. حجت‏الاسلام خطیب می‏گوید: «آدم‏هایی که خودشان را می‏کشند، برای رهایی از رنج و ناامیدی دست به این کار می‏زنند، در حالی که در روایات بسیاری آمده است که خودکشی پایان رنج نیست بلکه اول عذاب شماست». 

سقوط از ارتفاع آرزوها واقعیت  این است که علت اصلی خودکشی، ناامید شدن از آینده و بدبینی به گذشته است. این ناامیدی ممکن است فقط برای چند لحظه بوده باشد اما آخر و عاقبت یک نفر و خانواده‏اش را می‏تواند عوض کند. خیلی از خانواده‏هایی که فرزندان‌شان خودکشی کرده‏اند، ناچار می‏شوند از ترس آبرو بگویند که آنها تصادفی فوت کرده‏اند.

 آمار سازمان ملی جوانان، دلایل اصلی خودکشی در بین جوانان ایرانی را این چند مورد دانسته: عوامل اقتصادی- اجتماعی، شکست‏های تحصیلی، اختلالات روانی، گرفتاری‏های خانوادگی، شکست در عشق، مرگ نزدیکان و برخورد ناشایست اجتماعی. این دلایل همه می‏توانند علتی برای ناراحتی باشند اما کدام یک از اینها به بر باد دادن آرزوهای یک نفر و نزدیکان‌اش می‏ارزد؟

خودکشی در ایران

خودکشی به دومین عامل مرگ در کشور تبدیل شده است"، اما به نظر می رسد در میان مسئولان کشور گوشی برای شنیدن صدای ممتد این زنگ وجود ندارد. در باور مقامات کشور و شاید در باور اکثر مردم خودکشی امری شخصی و در نهایت گناهی نابخشودنی به شمار آید که در اسلام هم حرام اعلام شده است.

دومین علت مرگ ایرانیان بیمارستان لقمان در تهران هر روز شاهد انتقال چندین بیمار است که در مناطق مختلف تهران دست به خودکشی می زنند. مسئولان این بیمارستان و مسئولان بیمارستان های مشابهی که در سراسر کشور به طور تخصصی به مسمومیت و سوانح این چنینی می پردازند، تلاش می کنند تا کمتر اخبار و آمارهای مربوط به خودکشی رسانه ای شود بخشی از این خودداری به سیاست های دولتی بازمی گردد و بخشی نیز به نظر گروهی از کارشناسان که انتشار اخبار خودکشی را موجب تسری و فراگیری آن می دانند. روزنامه صدای عدالت خرداد ماه گذشته سخنان رییس سازمان پزشکی قانونی را منتشر کرد که به طور رسمی تاکید کرده بود: "آمار خودکشی نباید لو برود". با این حال هر روز کمابیش اخبار مربوط به خودکشی های منجر به مرگ منتشر می شود، هرچند چندین برابر آن خودکشی های موفق یا ناموفق توسط بیمارستان ها ثبت می شود. در نقاط دور افتاده تر که حتی آمار خودکشی هم ثبت نمی شود این در حالی است که نتایج یک تحقیق در استان ایلام نشان می دهد از میان ۲۶۶ نفر اقدام کننده به خودکشی مورد مطالعه، در مورد ۱۹۵ نفر یعنی ۷۳ درصد خودکشی ناموفق و در مورد ۷۱ نفر یعنی ۲۷ درصد خودکشی منجر به مرگ شده است. با انتشار این خبر که "دومین علت مرگ و میر در ایران خودکشی است و زنان بیشترین قربانی این نوع مرگ در ایران هستند"، توجه رسانه ها باردیگر به افزایش آمار خودکشی جلب شد.

ایست قلبی البته گوی سبقت را از خودکشی ربوده و در مقام اول علت مرگ ایرانیان قرار گرفته است. دکتر حسن زاده، پژوهشگری که بر روی خودکشی زنان در ایران تحقیق کرده در کارگاهی که به مناسبت روز جهانی بهداشت روان در موسسه تحقیقات، بازتوانی و بهبود زندگی زنان برگزار شد، ضمن تایید اینکه خودکشی دومین علت مرگ و میر در ایران است، گفته: "درحالی که در دنیا به ازای خودکشی هر سه مرد یک زن خودکشی می کند، در ایران نسبت خودکشی زنان نسبت به خودکشی مردان پیشی گرفته و از این نظر تنها در دو کشور هند و چین چنین نسبتی از ایران بیشتر است". خودکشی آدم های سالم اگر چه صاحب نظران می گویند علت خودکشی بیش از هر چیز بیماری های روانی و به خصوص افسردگی شدید است، و گروهی نیز بر این باورند که خودکشی ریشه های ژنتیک دارداما تحقیقات انجام شده در کشور از تغییر علت خودکشی در ایران خبر می دهد.

بر اساس تحقیقی انجام شده در بیمارستان رازی رشت طی تابستان ۸۳، از بین مجموع ۲۴۰ نفری که پس از اقدام به خودکشی به این بیمارستان منتقل شده اند؛"مهمترین علل زمینه ساز خودکشی در این مطالعه اختلافات خانوادگی [۵۴. ۶ درصد]، مشکلات عاطفی [۱۸. ۸ درصد]، مشکلات اقتصادی [۸. ۳ درصد]، مشکلات جسمی و روحی [۷. ۹ درصد] و سایر علل [۷. ۹ درصد] بود و در ۲. ۵ درصد موارد علت خاصی وجود نداشت. محققان در جریان این پژوهش همچنین به این نتیجه رسیدند که "تفاوت علل زمینه ساز در متاهلین و غیر متاهلین از نظر آماری معنی دار بوده" است. آنها در نتیجه تحقیق خود تاکید کرده اند که "اختلاف خانوادگی مهمترین عامل زمینه ساز خودکشی است که بیانگر لزوم ایجاد مراکز مشاوره برای نوجوانان جهت شناخت نیازهایشان، پاسخ به پرسشها و ارائه راهنمایی و حمایت از آنهاست". "مشکلات عاطفی" دومین عامل خودکشی عنوان شده که جوانان را تهدید می کند، و توصیه شده که" جوانان باید تشویق به یافتن کمکهای تخصصی شده و ضمن بیان دقیق احساساتشان به فرد متخصص، راهنمایی مناسب را دریافت نمایند". در تحقیق مشابهی که توسط پنج کارشناس دانشگاه علوم پزشکی بهشتی تهران، درباره علت خودکشی در استان کرمان در سال های اخیر انجام شده؛ "بستگان فرد درگذشته تنها در ۳۲ درصد موارد بیماری روانی را علت خودکشی می دانستند و فقط ۴ درصد افراد سابقه مراجعه به روانپزشک داشتند".

کارشناسان در این تحقیق تاکید کرده اند که "به نظر می رسد در استان کرمان الگوی زمینه ای با میزان متوسط و پایین وجود دارد که اخیرا با یک اپیدمی در شهر کرمان و جنوب استان روبرو هستیم". این درحالی است که میزان خودکشی استان کرمان با استان هایی مثل ایلام و کرمانشاه، که خودکشی در آن ها بسیار شایع شده قابل مقایسه نیست. گروهی دیگر از پژوهشگران بخش روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مازندران نیز در تحقیق مشابهی بر روی خودسوزی در استان مازندران، که به یکی از روش های اصلی خودکشی در ایران بدل شده به این نتیجه رسیده اند که از میان ۳۱۸ مورد خودسوزی مورد مطالعه در طی سه سال که ۸۳ در صد قربانیان آن زنان بوده اند، بیش از "۶۲ در صد آنها بطور تکانه ای اقدام به خودسوزی کرده بودند". این پژوهشگران علت اصلی این اقدامات را "کشمکش های زناشویی و خانوادگی" ذکر کرده اند. حاصل پژوهش های گروهی از محققان دانشگاه علوم پزشکی و توانبخشی در استان ایلام، که "در سال های اخیر خودکشی در آن به یک اپیدمی تبدیل شده"، در هشت سال منتهی به سال ۸۰ "حاکی از وجود دو روند افزایشی متفاوت برای خودکشی و اقدام به خودکشی در سال های مزبور در ایلام است".

اول اینکه"میزان اقدام به خودکشی همواره بیش از میزان خودکشی بوده است. گرچه میزان های خودکشی و اقدام به آن در زنان بیش تر از مردان بوده، ولی خودکشی مردان نیز روندی افزایشی داشته است. میزان خودکشی در روستائیان و میزان اقدام به خودکشی در شهرنشینان بیش تر بوده است". دوم اینکه "میزان خودکشی در دو گروه شغلی بیکار و خانه دار رو به افزایش است". نتایج یک تحقیق مشابه درباره علت افزایش خودکشی در جیرفت نشان می دهد که اغلب اقدام کنندگان به خودکشی "احساس بدبختی، تحقیر، کمبود عاطفی و نابرابری" داشته اند. روش های عجیب به گفته دکتر حسن زاده، روش های خودکشی در ایران نیز در حال تغییر هستند.

خودسوزی، به ۵۰ درصد روش های خودکشی زنان که بیشترین اقدام کنندگان به خودکشی در کشور هستند بدل شده است. در عین حال تحقیقات دیگر نشان می دهد که استفاده از دارو، سم و پارگی عروق نیز در کنار حلق آویز کردن، سقوط از ارتفاع به روش های خودکشی در کشور افزوده شده اند. در حالی که استفاده از دارو نشانگر تصمیم قبلی در اقدام به خودکشی است، نسبت ۵۰ در صدی خودسوزی در زنان اقدام کننده به خودکشی نسبت به سایر روش ها، خود می تواند بیانگر تصمیم ناگهانی آنها باشد. روش های عجیب دیگری نیز در چند سال گذشته گزارش شده است. از جمله شیوع اپیدمی خودکشی با قرص برنج که در ماه های اخیر علاوه بر مناطق شمالی کشور، به تهران نیز رسیده است. اخبار منتشر شده در مورد دختران دانش آموز در چند منطقه تهران حاکی از آن است که علت مرگ استفاده از قرص برنج بوده است. استفاده از این روش به گفته برخی کارشناسان نشانه اوج خشم در فرد اقدام کننده است چرا که با توجه به کشنده بودن آن احتمال نجات تقریبا نا ممکن است.

یک روش عجیب دیگر که در لرستان شایع شده خودکشی بر اثر گچ خوری است. پژوهشگران در تحقیقی در استان لرستان به این نتیجه رسیده اند که ۴۵ در صد موارد اقدام به خودکشی با گچ در گروه سنی ۱۰ تا ۱۹ سال قرار داشته، و اکثریت بیماران را دانش آموزان تشکیل داده اند. خودکشی کودکان شاید باور کردنی نباشد اما آمار خودکشی کودکان در کشور نیز در سال های اخیر نگران کننده است. بر اساس بررسی مواردی از خودکشی کودکان مراجعه کننده به بیمارستان لقمان که در سال ۸۴ در مجله پزشکی قانونی منتشر شده است در فاصله سال ۷۸ تا ۸۲ در مورد ۶۰ کودکی که پس از خودکشی به این بیمارستان منتقل شده اند نشان می دهد که آنها تنها ۶ تا ۱۳ سال سن داشته اند. بر اساس گزارش منتشر شده در این باره امیدوار رضایی از اعضای مجلس و طاهره ثقه الاسلام دو پژوهشگری که این تحقیق را انجام داده اند تاکید کرده اند که تعداد کودکان اقدام کننده به خودکشی بیشتر از این بوده است. "از این تعداد ۶۲ درصد پسر و ۳۸ درصد دختر بوده اند. خودکشی ها در روزهای آخر هفته و در ساعات ۶ تا ۱۲ شب بیشتر انجام گرفته و مهم ترین عوامل استرس زا، خانواده گسسته و مشکلات تحصیلی بوده و در ۹۳ درصد موارد خودکشی با دارو انجام گرفته بود". این تحقیق نشان می دهد که "از نظر بیماریهای زمینه ای، افسردگی بیشترین بیماری را شامل می شده و ۴۰ درصد کودکان نیز رفتار خودکشی را از طریق تلویزیون و در مراتب بعدی از مادر و افراد خانواده یاد گرفته بودند".

"خودکشی به دومین عامل مرگ در کشور تبدیل شده است"، اما به نظر می رسد در میان مسئولان کشور گوشی برای شنیدن صدای ممتد این زنگ وجود ندارد. در باور مقامات کشور و شاید در باور اکثر مردم خودکشی امری شخصی و در نهایت گناهی نابخشودنی به شمار آید که در اسلام هم حرام اعلام شده است. این اما تمام ماجرا نیست چرا که پژوهشگران می گویند از هر سه نفری که خودکشی می کنند تنها در مورد یک نفر بیماری های روحی مانند افسردگی نقش داشته، و در نزدیک به ۷۵ در صد موارد، افراد به دلایل بیرونی خودکشی کرده اند