خودکشی از گناهان کبیره است و تنها گناهی است که چه بسا هیچ گاه فرصت توبه و جبران ندارد.
از دیدگاه اسلام مالک همه چیز از جمله انسان ، خداوند است . اوست که حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آن جا که او رخصت دهد، مجاز و جایى که او اذن ندهد، غیرمجاز است.
از جمله موارد، کشتن انسان است. در این موضوع هیچ تفاوتى بین خودکشی و دیگر کشى نیست، چرا که این کار سلب حق حیات از خود و یا دیگرى است. خدا انسان را از این امر برحذر داشته، مىفرماید: «من قتل نفساً بغیر نفس او فساد فى الارض و فکانما قتل الناس جمیعا؛ (1) آن کس که انسانى را بدون این که قاتل باشد و یا در زمین فساد کند بکشد، گویا همه مردم را کشته است». مرگ و حیات یک نفر، اگر چه مساوى با مرگ و حیات اجتماع نیست، اما شباهتى به آن دارد، ازاینرو در جایى که اذن خداوند نیست، انجام دادن آن حرام و گناه است.
در نگرش الهى، از آن جا که خداوند خالق انسان است و تمام هستى او از خدا است، هیچ کسى نه حق کشتن دیگرى را دارد و نه حق کشتن خود را. این بدان جهت است که از دیدگاه اسلام و همه مکاتب الهى، حیات موهبتى الهى و حقى خدادادى است. ازاینرو هرگاه این حق وسیلهاى براى قتل نفوس دیگر یا باعث فساد در جامعه و بر هم زدن نظم شایسته حاکم بر جامعه شود و افرادى در صدد محاربه با نظام الهى برآیند، این حق به نفع دیگران سلب مىشود، (2)
بنابراین در نگرش الهى «حق حیات» عطاى الهى است که مسئولانه به انسان عطا شده است. پس باید اولاً در حفظ آن مراقب بود؛ چه این که «حیات» فقط «حق» افراد نیست بلکه حفظ آن، «تکلیف» آنان نیز مىباشد.
ثانیا: چون مالک اصلى این حق خداوند متعال است و در مواردى که این عطاى الهى، باعث سوء استفاده افرادى واقع شود، از آنان سلب مىشود (مانند حکم قصاص، رجم یا اعدام که خشونتهاى قانونى مىباشند). هم او که «حیات» را داده است مىگوید: در این موارد «باید سلب نمود».
با توجه به تحلیل مذکور به یک آیه و دو حدیث شریف درباره حرمت شدید «خودکشى» اشاره مىشود. خداوند مىفرماید: «ولا تقتلوا انفسکم ان الله کان بکم رحیما و من یفعل ذلک عدوانا و ظلما فسوف نملیه نارا و کان ذلک على الله یسیرا؛
خود را مکشید زیرا خداوند به شما مهربان است. هر کس چنین کارى را از روى عداوت و ستم انجام بدهد، به زودى او را در آتش مىاندازیم و این کار براى خدا آسان است»،(3)
« من، ساناز، دانش آموز مدرسه فرزانگان امین اصفهان - در دانشگاه شریف تهران قبول میشوم...» این احتمالا آخرین آرزوی ساناز بوده؛ همان آرزویی که او را به کشتن داده. ساناز زودتر از 2 جوان دیگر خودکشی کرده بود اما خبرش از همه دیرتر به روزنامه ها رسید. علت تاخیر هم تلاش یک مؤسسه آموزشی برای پاککردن رد پایش از ماجرا بود.
ساناز روز هفتم فروردین در کنکور آزمایشی شرکت میکند و فردای آن روز با نتیجه نه چندان خوبی مواجه میشود و آرزوی بزرگش را نقش بر آب میبیند. بعد از این اتفاق لابد ساناز به این نتیجه میرسد که با کارنامه نهچندان خوب کنکور آزمایشی، زندگی دیگر ارزش ندارد و تصمیم به خودکشی میگیرد. روز حادثه، ساناز خودش را یک دانشجوی معماری جا میزند و به این بهانه که میخواهد از ساختمانها عکاسی کند، نگهبان ساختمان روبهروی مؤسسه آموزشی را راضی میکند که در پشت بام را برایش باز کند. چند دقیقه بعد، ساناز از بالای ساختمان خودش را پرت میکند و تمام.
خودکشی بهخاطر نتیجه کنکور آزمایشی به نظر کمی مسخره میرسد، اما واقعیت پیدا کرده. مشکلی بهوجود آمده و شخص خودش را در حل آن ناتوان میبیند، پس راحتترین راه، یعنی خودکشی را انتخاب میکند. مسئله به این سادگی، برای یک دانشآموز پیشدانشگاهی به سرعت تبدیل به یک بحران روحی شده و او را تا مرز خودکشی پیش برده.
دکتر نوربالا ، عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی دانشگاه تهران و رئیس کارگروه خودکشی همایش «اسلام و آسیبهای اجتماعی» سازمان بهزیستی میگوید: «خودکشی بیماری نیست، علامت بیماری است؛ مثل تب که میتواند علامت بیماریهای مختلفی باشد. حالا این بیماری ممکن است یک سرماخوردگی معمولی باشد یا یک تومور سرطانی». در مورد خودکشی هم همینطور است؛ خودکشی ممکن است به خاطر یک مشکل پیش پا افتاده مضحک باشد یا مثلا بهخاطر یک بیماری لاعلاج اما تقریبا تمام کسانی که خودکشی کردهاند دچار مشکلات روانی بودهاند.
دکتر نوربالا هم این عقیده را تایید میکند: «بیش از 90درصد از کسانی که خودکشی میکنند، از بیماریهای روانی رنج میبرند. افسردگی مهمترین این بیماریهاست. وقتی کسی افسرده میشود، نسبت به زندگی بدبین میشود، ناامید میشود و احساس پوچی میکند. در اکثر موارد هم این بیماری با نشانههایی بروز میکند. تغییرات خلقی، کمحرفی، کماشتهایی و حرفهای ناامیدانه معمولا چند روز قبل از خودکشی دیده میشوند». در مورد ساناز هم این علائم در حد زیاد بروز کردهاند اما متاسفانه اطرافیاناش متوجه وضعیت روحی او نشدهاند.
ساناز شب قبل از حادثه از مادرش پرسیده بود که آیا خدا کسانی را که خودکشی بکنند، میبخشد یا نه؟ حتی چند ساعت قبل از حادثه هم ساناز از مشاورش در مؤسسه در مورد رفتن به پشتبام ساختمان سؤال کرده بود اما نه مادرش و نه مشاور، متوجه چیزی نمیشوند و همه چیز تمام میشود.
دانشجوی ساکت
برخلاف ساناز که چند روز در مورد این موضوع فکر کرده بود و تغییرات روحیاش در رفتارش مشهود بود، شهروز - دانشجوی دکترای شیمی دانشگاه شهید بهشتی تهران - به صورت کاملا ناگهانی تصمیم به خودکشی گرفته. کسانی که شهروز را میشناختند، حتی تصور نمیکردند که او چنین کاری کرده باشد.
شهروز چند سالی بود که با دانشگاه و بهخصوص با یک استاد دچار مشکل شده بود. پذیرش او در مقطع دکترا بهخاطر گیر دادنهای استاد در مصاحبه آزمون، چند سال به تاخیر افتاده بود. روز حادثه، شهروز پیش استاد میرود و اظهار میکند که بهخاطر نداشتن توانایی مالی نمیتواند رساله دکترای خود را در موعد مقرر تمام کند. استاد در حضور دانشجویان دیگر او را مسخره میکند و میگوید: «تو با این اوضاع اصلا برای چه زندهای؟!». شهروز هم جواب میدهد: «پس خودم را میکشم که خیال شما راحت شود».
هیچکس فکرش را نمیکرد که شهروز این حرف را جدی گفته باشد. به نظر میرسید این یک کلکل ساده بین استاد و دانشجو بوده اما شهروز بلافاصله به آزمایشگاه میرود، سیانور درست میکند و میخورد. شهروز در حیاط دانشکده خون بالا میآورد و جلوی چشم بقیه دانشجوها میمیرد. مرگ شهروز برای کسانی که شاهد آن بودند، ضربه بزرگی بود. خیلی از دانشجویانی که در حیاط مرکزی دانشکده بودند، تا مدتها نتوانستند در کلاسها حاضر شوند. از همه عجیبتر این بود که شهروز را همه به آرامی و بردباری میشناختند.
دکتر نوربالا در مورد این اتفاق میگوید: «افسردگی شایعتری دگی شایعترین بیماری منجر به خودکشی است. آدمهای افسرده هم معمولا با ل این مورد دست به یک کار ناگهانی میزنند. دیگران خبر نداشتهاند اما این شخص حتما مدتها با مسائل روحی دست به گریبان بوده و به خودکشی فکر کرده بوده». نتیجه یک افکارسنجی توسط سازمان ملی جوانان نشان میدهد که بیش از 75درصد جوانها به خودکشی فکر کردهاند. آمار وحشتناکی است؟ نه، چون از این همه، فقط عده بسیار کمی فکرشان را تبدیل به تصمیم میکنند که تعداد آن هم دقیقا معلوم نیست.
اعضای کارگروه خودکشی این همایش همگی معتقدند در این زمینه آمار درستی وجود ندارد. دلیلش هم این است که این موضوع متولی ندارد. «ازدواج و طلاق آمار دقیقی دارند چون بالاخره گذر همهشان به دفتر ثبت میافتد. ایدز و وبا را هم مراکز درمانی موظف به گزارش هستند اما خودکشی هیچ جا ثبت نمیشود. آمار پزشک قانونی هم که فقط خودکشیهای موفق را دارد. در تهران هم آنهایی را که قرص میخورند، میبرند لقمان اما بقیهاش چی؟». با این حال وزارت کشور، هر سال آماری در مورد خودکشی به تفکیک استانهای کشور اعلام میکند که فعلا تنها آمار قابل استناد است.
آمار اقدام به خودکشی با آمار خودکشیهای موفق (یعنی منجر به مرگ) خیلی متفاوت است. از بین تمام کسانی که اقدام به خودکشی میکنند، فقط 2درصد میمیرند. این موضوع در مورد دخترها و پسرها هم متفاوت است. میزان اقدام به خودکشی در دخترها بیشتر از پسرهاست اما پسرها بیشتر میمیرند. دلیل این اختلاف، هم به انگیزههای خودکشی برمیگردد و هم به روشهای آن.
خودکشی در دخترها معمولا نمایشی است و برای جلب توجه اطرافیان صورت میگیرد اما پسرها واقعا برای تمام کردن زندگی، خودشان را میکشند.جوان دانشجوی دیگری که در همدان خودش را کشته، از اسلحه استفاده کرده. کسی نمیداند این دانشجو اسلحه گرم را از کجا آورده. او تا ترم چهارم در دانشگاه تربیت معلم درس خوانده بود و تا این زمان در آزمون گزینش برای تدریس ناکام مانده بود. او میتوانست فعلا به تحصیلش در دانشگاه ادامه دهد اما گویا بیش از این صبر نداشته.
آن روز، او دقایقی قبل از شروع کلاس در میان محوطه با اسلحه اقدام به خودکشی میکند اما حتی در این کار هم ناکام میماند. او به اغما میرود و به بیمارستان منتقل میشود و تا حالا هم خبری از به هوش آمدن یا مردن او منتشر نشده. این دانشجوی همدانی، تنها 20 سال داشته است؛ سنی که به نظر میرسد جزو بهترین سالهای زندگی است اما خودکشی این تصور را بههم میریزد. در تمام دنیا، بیشترین آمار خودکشی مربوط به جوانها (18 تا 34 سال) و سالمندان (بالای 60 سال) است.
خودکشی سالمندان به قضیه تنهایی و بیماری و بیکسی و این طور چیزها برمیگردد که در مملکت ما -لااقل هنوز- آمار پایینی دارد اما در رده سنی جوان همگام با همه دنیا هستیم. حدود 70 درصد کل خودکشیها در ایران مربوط به رده سنی جوان است. جوانها معمولا فوری احساساتی و هیجانی میشوند و در مقابل کوچکترین بالا و پایینی تعادلشان را از دست میدهند؛ نمونهاش همین 3جوانی هستند که سر مسائل سادهای ناگهان احساس کردهاند دنیا تمام شده و خودشان را به کشتن دادهاند.
آخرین گناه
روانشناسها یک اصل کلی برای پیشگیری از چنین اتفاقاتی دارند؛ بردباری، توکل و امیدواری. ایمان قوی هم عامل مهمی در کنترل چنین آسیبهایی به حساب میآید. اسلام در مورد خودکشی نظر قاطعی دارد و این نظر را در برخی آیات و روایات میشود دید.
حجتالاسلام خطیب، یکی از اعضای کارگروه خودکشی است که روی مسئله خودکشی از منظر اسلام کار میکند؛ «منابع اسلامی در مورد خودکشی خیلی محدودند. این محدودیت، هم به این خاطر است که آن موقع خودکشی رایج نبوده و هم اینکه حتی در منابع اسلامی سعی میشده در مورد این موضوع با احتیاط و محدود صحبت شود».
در قرآن در چند آیه به خودکشی اشاره شده؛ مثل آیه29 سوره نساء که میگوید: «با دست خودتان، خودتان را به هلاکت نیندازید». با تکیه بر همین آیهها، خودکشی عملی حرام است.نکتهای که حجتالاسلام خطیب به آن اشاره میکنند، این است که پیامبر(ص) در مواجهه با خبر خودکشی شخصی، بسیار پرس و جو کردند که مبادا خبر اشتباه بوده باشد.
این عکسالعمل نشان میدهد که اسلام در این مورد نمیخواهد آبروی کسی پایمال شود. حجتالاسلام خطیب میگوید: «آدمهایی که خودشان را میکشند، برای رهایی از رنج و ناامیدی دست به این کار میزنند، در حالی که در روایات بسیاری آمده است که خودکشی پایان رنج نیست بلکه اول عذاب شماست».
سقوط از ارتفاع آرزوها واقعیت این است که علت اصلی خودکشی، ناامید شدن از آینده و بدبینی به گذشته است. این ناامیدی ممکن است فقط برای چند لحظه بوده باشد اما آخر و عاقبت یک نفر و خانوادهاش را میتواند عوض کند. خیلی از خانوادههایی که فرزندانشان خودکشی کردهاند، ناچار میشوند از ترس آبرو بگویند که آنها تصادفی فوت کردهاند.
آمار سازمان ملی جوانان، دلایل اصلی خودکشی در بین جوانان ایرانی را این چند مورد دانسته: عوامل اقتصادی- اجتماعی، شکستهای تحصیلی، اختلالات روانی، گرفتاریهای خانوادگی، شکست در عشق، مرگ نزدیکان و برخورد ناشایست اجتماعی. این دلایل همه میتوانند علتی برای ناراحتی باشند اما کدام یک از اینها به بر باد دادن آرزوهای یک نفر و نزدیکاناش میارزد؟
خودکشی به دومین عامل مرگ در کشور تبدیل شده است"، اما به نظر می رسد در میان مسئولان کشور گوشی برای شنیدن صدای ممتد این زنگ وجود ندارد. در باور مقامات کشور و شاید در باور اکثر مردم خودکشی امری شخصی و در نهایت گناهی نابخشودنی به شمار آید که در اسلام هم حرام اعلام شده است.
دومین علت مرگ ایرانیان بیمارستان لقمان در تهران هر روز شاهد انتقال چندین بیمار است که در مناطق مختلف تهران دست به خودکشی می زنند. مسئولان این بیمارستان و مسئولان بیمارستان های مشابهی که در سراسر کشور به طور تخصصی به مسمومیت و سوانح این چنینی می پردازند، تلاش می کنند تا کمتر اخبار و آمارهای مربوط به خودکشی رسانه ای شود بخشی از این خودداری به سیاست های دولتی بازمی گردد و بخشی نیز به نظر گروهی از کارشناسان که انتشار اخبار خودکشی را موجب تسری و فراگیری آن می دانند. روزنامه صدای عدالت خرداد ماه گذشته سخنان رییس سازمان پزشکی قانونی را منتشر کرد که به طور رسمی تاکید کرده بود: "آمار خودکشی نباید لو برود". با این حال هر روز کمابیش اخبار مربوط به خودکشی های منجر به مرگ منتشر می شود، هرچند چندین برابر آن خودکشی های موفق یا ناموفق توسط بیمارستان ها ثبت می شود. در نقاط دور افتاده تر که حتی آمار خودکشی هم ثبت نمی شود این در حالی است که نتایج یک تحقیق در استان ایلام نشان می دهد از میان ۲۶۶ نفر اقدام کننده به خودکشی مورد مطالعه، در مورد ۱۹۵ نفر یعنی ۷۳ درصد خودکشی ناموفق و در مورد ۷۱ نفر یعنی ۲۷ درصد خودکشی منجر به مرگ شده است. با انتشار این خبر که "دومین علت مرگ و میر در ایران خودکشی است و زنان بیشترین قربانی این نوع مرگ در ایران هستند"، توجه رسانه ها باردیگر به افزایش آمار خودکشی جلب شد.
ایست قلبی البته گوی سبقت را از خودکشی ربوده و در مقام اول علت مرگ ایرانیان قرار گرفته است. دکتر حسن زاده، پژوهشگری که بر روی خودکشی زنان در ایران تحقیق کرده در کارگاهی که به مناسبت روز جهانی بهداشت روان در موسسه تحقیقات، بازتوانی و بهبود زندگی زنان برگزار شد، ضمن تایید اینکه خودکشی دومین علت مرگ و میر در ایران است، گفته: "درحالی که در دنیا به ازای خودکشی هر سه مرد یک زن خودکشی می کند، در ایران نسبت خودکشی زنان نسبت به خودکشی مردان پیشی گرفته و از این نظر تنها در دو کشور هند و چین چنین نسبتی از ایران بیشتر است". خودکشی آدم های سالم اگر چه صاحب نظران می گویند علت خودکشی بیش از هر چیز بیماری های روانی و به خصوص افسردگی شدید است، و گروهی نیز بر این باورند که خودکشی ریشه های ژنتیک دارداما تحقیقات انجام شده در کشور از تغییر علت خودکشی در ایران خبر می دهد.
بر اساس تحقیقی انجام شده در بیمارستان رازی رشت طی تابستان ۸۳، از بین مجموع ۲۴۰ نفری که پس از اقدام به خودکشی به این بیمارستان منتقل شده اند؛"مهمترین علل زمینه ساز خودکشی در این مطالعه اختلافات خانوادگی [۵۴. ۶ درصد]، مشکلات عاطفی [۱۸. ۸ درصد]، مشکلات اقتصادی [۸. ۳ درصد]، مشکلات جسمی و روحی [۷. ۹ درصد] و سایر علل [۷. ۹ درصد] بود و در ۲. ۵ درصد موارد علت خاصی وجود نداشت. محققان در جریان این پژوهش همچنین به این نتیجه رسیدند که "تفاوت علل زمینه ساز در متاهلین و غیر متاهلین از نظر آماری معنی دار بوده" است. آنها در نتیجه تحقیق خود تاکید کرده اند که "اختلاف خانوادگی مهمترین عامل زمینه ساز خودکشی است که بیانگر لزوم ایجاد مراکز مشاوره برای نوجوانان جهت شناخت نیازهایشان، پاسخ به پرسشها و ارائه راهنمایی و حمایت از آنهاست". "مشکلات عاطفی" دومین عامل خودکشی عنوان شده که جوانان را تهدید می کند، و توصیه شده که" جوانان باید تشویق به یافتن کمکهای تخصصی شده و ضمن بیان دقیق احساساتشان به فرد متخصص، راهنمایی مناسب را دریافت نمایند". در تحقیق مشابهی که توسط پنج کارشناس دانشگاه علوم پزشکی بهشتی تهران، درباره علت خودکشی در استان کرمان در سال های اخیر انجام شده؛ "بستگان فرد درگذشته تنها در ۳۲ درصد موارد بیماری روانی را علت خودکشی می دانستند و فقط ۴ درصد افراد سابقه مراجعه به روانپزشک داشتند".
کارشناسان در این تحقیق تاکید کرده اند که "به نظر می رسد در استان کرمان الگوی زمینه ای با میزان متوسط و پایین وجود دارد که اخیرا با یک اپیدمی در شهر کرمان و جنوب استان روبرو هستیم". این درحالی است که میزان خودکشی استان کرمان با استان هایی مثل ایلام و کرمانشاه، که خودکشی در آن ها بسیار شایع شده قابل مقایسه نیست. گروهی دیگر از پژوهشگران بخش روانپزشکی دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی مازندران نیز در تحقیق مشابهی بر روی خودسوزی در استان مازندران، که به یکی از روش های اصلی خودکشی در ایران بدل شده به این نتیجه رسیده اند که از میان ۳۱۸ مورد خودسوزی مورد مطالعه در طی سه سال که ۸۳ در صد قربانیان آن زنان بوده اند، بیش از "۶۲ در صد آنها بطور تکانه ای اقدام به خودسوزی کرده بودند". این پژوهشگران علت اصلی این اقدامات را "کشمکش های زناشویی و خانوادگی" ذکر کرده اند. حاصل پژوهش های گروهی از محققان دانشگاه علوم پزشکی و توانبخشی در استان ایلام، که "در سال های اخیر خودکشی در آن به یک اپیدمی تبدیل شده"، در هشت سال منتهی به سال ۸۰ "حاکی از وجود دو روند افزایشی متفاوت برای خودکشی و اقدام به خودکشی در سال های مزبور در ایلام است".
اول اینکه"میزان اقدام به خودکشی همواره بیش از میزان خودکشی بوده است. گرچه میزان های خودکشی و اقدام به آن در زنان بیش تر از مردان بوده، ولی خودکشی مردان نیز روندی افزایشی داشته است. میزان خودکشی در روستائیان و میزان اقدام به خودکشی در شهرنشینان بیش تر بوده است". دوم اینکه "میزان خودکشی در دو گروه شغلی بیکار و خانه دار رو به افزایش است". نتایج یک تحقیق مشابه درباره علت افزایش خودکشی در جیرفت نشان می دهد که اغلب اقدام کنندگان به خودکشی "احساس بدبختی، تحقیر، کمبود عاطفی و نابرابری" داشته اند. روش های عجیب به گفته دکتر حسن زاده، روش های خودکشی در ایران نیز در حال تغییر هستند.
خودسوزی، به ۵۰ درصد روش های خودکشی زنان که بیشترین اقدام کنندگان به خودکشی در کشور هستند بدل شده است. در عین حال تحقیقات دیگر نشان می دهد که استفاده از دارو، سم و پارگی عروق نیز در کنار حلق آویز کردن، سقوط از ارتفاع به روش های خودکشی در کشور افزوده شده اند. در حالی که استفاده از دارو نشانگر تصمیم قبلی در اقدام به خودکشی است، نسبت ۵۰ در صدی خودسوزی در زنان اقدام کننده به خودکشی نسبت به سایر روش ها، خود می تواند بیانگر تصمیم ناگهانی آنها باشد. روش های عجیب دیگری نیز در چند سال گذشته گزارش شده است. از جمله شیوع اپیدمی خودکشی با قرص برنج که در ماه های اخیر علاوه بر مناطق شمالی کشور، به تهران نیز رسیده است. اخبار منتشر شده در مورد دختران دانش آموز در چند منطقه تهران حاکی از آن است که علت مرگ استفاده از قرص برنج بوده است. استفاده از این روش به گفته برخی کارشناسان نشانه اوج خشم در فرد اقدام کننده است چرا که با توجه به کشنده بودن آن احتمال نجات تقریبا نا ممکن است.
یک روش عجیب دیگر که در لرستان شایع شده خودکشی بر اثر گچ خوری است. پژوهشگران در تحقیقی در استان لرستان به این نتیجه رسیده اند که ۴۵ در صد موارد اقدام به خودکشی با گچ در گروه سنی ۱۰ تا ۱۹ سال قرار داشته، و اکثریت بیماران را دانش آموزان تشکیل داده اند. خودکشی کودکان شاید باور کردنی نباشد اما آمار خودکشی کودکان در کشور نیز در سال های اخیر نگران کننده است. بر اساس بررسی مواردی از خودکشی کودکان مراجعه کننده به بیمارستان لقمان که در سال ۸۴ در مجله پزشکی قانونی منتشر شده است در فاصله سال ۷۸ تا ۸۲ در مورد ۶۰ کودکی که پس از خودکشی به این بیمارستان منتقل شده اند نشان می دهد که آنها تنها ۶ تا ۱۳ سال سن داشته اند. بر اساس گزارش منتشر شده در این باره امیدوار رضایی از اعضای مجلس و طاهره ثقه الاسلام دو پژوهشگری که این تحقیق را انجام داده اند تاکید کرده اند که تعداد کودکان اقدام کننده به خودکشی بیشتر از این بوده است. "از این تعداد ۶۲ درصد پسر و ۳۸ درصد دختر بوده اند. خودکشی ها در روزهای آخر هفته و در ساعات ۶ تا ۱۲ شب بیشتر انجام گرفته و مهم ترین عوامل استرس زا، خانواده گسسته و مشکلات تحصیلی بوده و در ۹۳ درصد موارد خودکشی با دارو انجام گرفته بود". این تحقیق نشان می دهد که "از نظر بیماریهای زمینه ای، افسردگی بیشترین بیماری را شامل می شده و ۴۰ درصد کودکان نیز رفتار خودکشی را از طریق تلویزیون و در مراتب بعدی از مادر و افراد خانواده یاد گرفته بودند".
"خودکشی به دومین عامل مرگ در کشور تبدیل شده است"، اما به نظر می رسد در میان مسئولان کشور گوشی برای شنیدن صدای ممتد این زنگ وجود ندارد. در باور مقامات کشور و شاید در باور اکثر مردم خودکشی امری شخصی و در نهایت گناهی نابخشودنی به شمار آید که در اسلام هم حرام اعلام شده است. این اما تمام ماجرا نیست چرا که پژوهشگران می گویند از هر سه نفری که خودکشی می کنند تنها در مورد یک نفر بیماری های روحی مانند افسردگی نقش داشته، و در نزدیک به ۷۵ در صد موارد، افراد به دلایل بیرونی خودکشی کرده اند